فردوسی » شاهنامه » پادشاهی خسرو پرویز » بخش ۵۲
ازین ننگ تا جاودان بر درت
بخندد همی لشکر و کشورت
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی خسرو پرویز » بخش ۵۹
بدو گفت خسرو که بد اخترت
نوشته مبادا جزین بر سرت
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی خسرو پرویز » بخش ۶۴
سخنها که پرسیدم از دخترت
چنان دان که او تازه کرد افسرت
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی خسرو پرویز » بخش ۷۶
نگویی هم اکنون ببرم سرت
همان را که او باشد از گوهرت
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی هرمزد دوازده سال بود » بخش ۴
چو پیروز گردم بیایم برت
درفشان کنم لشکر و کشورت
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی هرمزد دوازده سال بود » بخش ۵
دگر آنک گفتی تو از دخترت
هم از گنج وز لشکر و کشورت
فردوسی » شاهنامه » گفتار اندر داستان فرود سیاوش » بخش ۶
جز از من هرآنکس که آید برت
نباید که بیند سر و مغفرت
فردوسی » شاهنامه » گفتار اندر داستان فرود سیاوش » بخش ۹
چو بیند بر و بازوی و مغفرت
خدنگی بباید گشاد از برت
فردوسی » شاهنامه » گفتار اندر داستان فرود سیاوش » بخش ۲۰
وگرنه بفرمودمی تا سرت
بداندیش کردی جدا از برت
فردوسی » شاهنامه » گفتار اندر داستان فرود سیاوش » بخش ۲۳
چو آن بازیابم بیایم برت
رسانم به زودی سوی لشکرت
فردوسی » شاهنامه » گفتار اندر داستان فرود سیاوش » بخش ۲۳
ز بالا به خاک اندر آید سرت
بسوزد دل مهربان مادرت
فردوسی » شاهنامه » داستان دوازده رخ » بخش ۳۳
به پیش زمانه چه تازی سرت
بس ایمن شدستی بدین خنجرت
فردوسی » شاهنامه » جنگ بزرگ کیخسرو با افراسیاب » بخش ۳۴
به توران زمین زادی از مادرت
همانجا بد آرام و آبشخورت
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۱۴ - ملامت کردن پدر دختر خویش را
ازین پس دهد بوسه ماه افسرت
هم از گوهر من بود گوهرت
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۲۸ - نامه فرستادن گرشاسب به نزد بهو
سپهر ار کند خویشتن مغفرت
همو نرهد از تیغ من هم سرت
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۹۹ - برون آوردن شاه قیروان لشگر به جنگ
اگر هست چرخ روان یاورت
فرشته همه آسمان از برت
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۱۲۰ - آگه شدن فغفور از کشتن پسر
فرستادمش تا بود یاورت
گه جنگ تنها بس او لشکرت