گنجور

خاقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۱۹۰ - در مرثیهٔ صدر الدین

 

جهان پیمانه را ماند به عینه

که چون پر شد تهی گردد به هر بار

کنون از مرگ صدر الدین تهی گشت

نپندارم که پر گردد دگر بار

خاقانی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۵۲ - فرستادن خسرو شاپور را به طلب شیرین

 

کنونم می‌جهد چشم گهربار

چه خواهم دید! بسم‌الله دگر بار

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۶۵ - شنیدن خسرو از اوصاف شِکر خانمِ اسپهانی (اصفهانی)

 

سوی شهر مداین شد دگر بار

شِکر با او به دامن‌ها شِکربار

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۶۶ - تنها ماندن شیرین و زاری کردن وی

 

جوان شد گل‌بُن دولت دیگر بار

ز تلخی رست شیرینِ شِکربار

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۷۴ - پاسخ دادن خسرو شیرین را

 

ز شیرین مهر بردارم دگر بار

شکر‌نامی به چنگ آرم شکربار

نظامی
 

عطار » خسرونامه » بخش ۱۷ - دیدن گل هرمز را در باغ و عاشق شدن

 

نمیآورد گل طاقت دگربار

بشورید ای خوشا شور شکر بار

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۲۱ - دگر بار رفتن دایه پیش هرمز

 

بیامد دایه پیش گل دگر بار

دو چشمش گشته از غصه گهربار

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۲۹ - رفتن خسرو به طبیبی بر بالین گلرخ

 

چو جامی نوش کردی آن شکربار

ز خون چشم پر کردی دگر بار

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۲۹ - رفتن خسرو به طبیبی بر بالین گلرخ

 

خطی بر خونم آوردی دگر بار

منم سر بر خطت چشمی گهر بار

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۶۸ - از سر گرفتن قصّه

 

گهی غوّاص باشی گه گهربار

گهی زهر آوری گاهی شکربار

عطار
 

عطار » هیلاج نامه » بخش ۱۴ - در اعیان جان و در اعیان آن فرماید

 

حقیقت می فنا خواهم دگر بار

که گنج ما شده اینجا گهربار

عطار
 

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » خسرو و شیرین » بخش ۵ - در فضیلت عشق

 

چو گردد ابر دولت بر تو در بار

فروتن باش همچون شاخ پر بار

امیرخسرو دهلوی
 

جلال عضد » دیوان اشعار » غزلیّات » شمارهٔ ۱۳۲

 

ای دُرج ثمین تو گهربار

لعل شکرین تو شکر بار

باغی ست رخت ز بس لطافت

آورده بنفشه های پر بار

از دل ننشست جوش عشقت

[...]

جلال عضد