گنجور

 
۱
۲
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۸۱ - آمدن ویس دگر بار بر روزن و سخن گفتنش با رخش رامین

 

و گر بودم ترا یک روز درخور

نگفتم جاودان تیمار من خور

۱ بیت
فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۹۹ - پاسخ دادن ویس رامین را

 

همی گفت ای مرا چون دیده درخور

شبم را ماهتابی روز را خور

۱ بیت
فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۰۳ - نالیدن ویس از رفتن رامین و از دایه چاره خواستن

 

همیشه ماه بود آنگاه شد خور

چنو زرد و چنو بی خواب و بی خور

۱ بیت
فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۰۴ - نامه نوشتن ویس به پیش رامین

 

ز بی دل بندهٔ بی خواب و بی خور

سپرده دل به شاهی چون مه و خور

۱ بیت
فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۰۴ - نامه نوشتن ویس به پیش رامین

 

چرا بردی ز من آن روی چون خور

که چون جان و روانم بود در خور

۱ بیت
فخرالدین اسعد گرگانی
 

حمیدالدین بلخی » سفرنامهٔ منظوم » آغاز کتاب

 

عاشق ار چیت خواهی و در خور

پس غلام تو ماه زیبد خور

۱ بیت
حمیدالدین بلخی
 

عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۹۱ - حکایت در ادب و عزّت نگاهداشتن در حضرت باری فرماید

 

تو باطن پاک دار و کمترک خور

که ذرّه ناگهان آید سوی خور

۱ بیت
عطار
 

سلمان ساوجی » جمشید و خورشید » بخش ۳۲ - در وصف صبح

 

فزون از شمع دارد روشنی خور

ولی پروانه را شمعست درخور

۱ بیت
سلمان ساوجی
 

ناصر بخارایی » مثنوی هدایت‌نامه » ۲۰- حکایت

 

که در روز از ضربت تیغ خور

نیابد کسی راحت از خواب و خور

۱ بیت
ناصر بخارایی
 

شاه نعمت‌الله ولی » مفردات » شمارهٔ ۱۴۳

 

ساغر ما بود تو را در خور

می صافی ز جام ما می خور

۱ بیت
شاه نعمت‌الله ولی
 

محمد کوسج » برزونامه (بخش کهن) » بخش ۱۴ - آمدن بیژن و آوردن برزوی رستم زال را قسمت سوم

 

بر آسای و بنشین و چیزی بخور

از آن پس چو از چرخ برگشت خور

۱ بیت
محمد کوسج
 

حزین لاهیجی » مثنویات » ودیعة البدیعه (حدیقهٔ ثانی) » بخش ۳۳

 

تو ازین گیر و دار غصّه مخور

سر خر راست، گوش خر در خور

۱ بیت
حزین لاهیجی
 

حزین لاهیجی » مثنویات » ودیعة البدیعه (حدیقهٔ ثانی) » بخش ۳۹

 

خاک خوردن نباشدت درخور

خاکت آخر خورد، تو خاک مخور

۱ بیت
حزین لاهیجی
 
 
۱
۲
 
تعداد کل نتایج: ۲۱