عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۲۱ - رفتن ورقه به یمن
تو دانی که بی صبر و بی طاقتم
توده سیدی زین بلا راحتم
مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۱۵ - ستایش پادشاه
به جود باطل کردی سخاوت حاتم
به تیغ باطل کردی شجاعت رستم
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۳۴ - درخبردادن صاحب اسرار فرماید
جدائی نیست من آدم بُدستم
حقیقت آدمم و دَم شدستتم
عطار » مصیبت نامه » بخش بیست و دوم » بخش ۵ - الحكایة و التمثیل
مرد مجنون گفت کو یک دولتم
کو نداد این جامه بی صد محنتم
عطار » اشترنامه » بخش ۲۸ - سؤال سالك وصول از پیر
کل و جزوم جزو و کل دریافتم
تا که ذاتت بی صفت بشناختم
کمالالدین اسماعیل » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۹
من چو بچۀ مهر تو بشکستم
وز دست غم تو بی وفا جستم
فارغ شدم و زبان بد گویان
بر خود چو در وصال تو بستم
از آمدنت طمع چو ببریدم
[...]
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱۲۴ - حکایت خرگوشان کی خرگوشی راپیش پیل فرستادند کی بگو کی من رسول ماه آسمانم پیش تو کی ازین چشمه آب حذر کن چنانک در کتاب کلیله تمام گفته است
ورنه منتان کور گردانم ستم
گفتم از گردن برون انداختم
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر چهارم » بخش ۳۳ - پیدا کردن سلیمان علیهالسلام کی مرا خالصا لامر الله جهدست در ایمان تو یک ذره غرضی نیست مرا نه در نفس تو و حسن تو و نه در ملک تو خود بینی چون چشم جان باز شود به نورالله
ور بود شهوت امیر شهوتم
نه اسیر شهوت روی بتم
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر چهارم » بخش ۳۹ - حکایت آن پیر عرب کی دلالت کرد حلیمه را به استعانت به بتان
گفت پیرا گر چه من در محنتم
حیرت اندر حیرت اندر حیرتم
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر چهارم » بخش ۷۳ - شنیدن شیخ ابوالحسن رضی الله عنه خبر دادن ابویزید را و بود او و احوال او
که حَسن باشد مرید و امتم
درس گیرد هر صباح از تربتم
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۱۷ - تمثیل روشهای مختلف و همتهای گوناگون به اختلاف تحری متحریان در وقت نماز قبله را در وقت تاریکی و تحری غواصان در قعر بحر
شمع او گوید که چون من سوختم
کی ترا برهانم از سوز و ستم
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۹۸ - توزیع کردن پایمرد در جملهٔ شهر تبریز و جمع شدن اندک چیز و رفتن آن غریب به تربت محتسب به زیارت و این قصه را بر سر گور او گفتن به طریق نوحه الی آخره
بر کریمی کردهای ظلم و ستم
نه ز دست او رسیدت نعمتم
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۳
بازآی ساقیا که هواخواهِ خدمتم
مشتاقِ بندگیّ و دعاگویِ دولتم
زان جا که فیضِ جامِ سعادت فروغِ توست
بیرون شدی نُمای ز ظلماتِ حیرتم
هرچند غرقِ بحرِ گناهم ز صد جهت
[...]
نسیمی » دیوان اشعار فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۱۸۲
من شاهباز زاده شاه شریعتم
از بهر صید طایر قدس حقیقتم
طاووس باغ انسم و سیمرغ باغ قدس
عنقای برج عزت و شاه شریعتم
لاهوتیم که هم بر ناسوت گشتهام
[...]
وحشی بافقی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۰۵
صبرم نماند و نیست دگر تاب فرقتم
خوش بر سر بهانه نشستهست طاقتم
من مرد حملهٔ سپه هجر نیستم
گیرم که استوار بود پای جرأتم
زندان بی در است کدورتسرای هجر
[...]
نظیری نیشابوری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۱۷
باز از جرم شکایت ناامید از رحمتم
گفته ام کفری و اکنون بدترین امتم
ناز من دارد ملالی سایه ام خصم من است
در دل خود خوارم و در چشم خود بی عزتم
گرچه در ظاهر دلم اظهار طاقت می کند
[...]