نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش اول: شرفنامه » بخش ۲۶ - کشتن سرهنگان دارا را
قیامت که پوشیدهٔ رای ماست
بود روزی آن روز فردای ماست
نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش اول: شرفنامه » بخش ۳۷ - رفتن اسکندر به دز سریر
نه تخت زرست اینکه او جای ماست
کز آهن یکی کنده بر پای ماست
نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش دوم: خردنامه » بخش ۳۳ - جهانگردی اسکندر با دعوی پیغمبری
درین ژرف صحرا که ماوای ماست
خورشهای ما صید صحرای ماست
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۶۰
عاشق آن قند تو جان شکرخای ماست
سایهی زلفین تو در دو جهان جای ماست
از قد و بالای اوست عشق که بالا گرفت
و آنک بشد غرق عشق قامت و بالای ماست
هر گل سرخی که هست از مدد خون ماست
[...]
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۲۰ - ملامتکردن مردم شخصی را کی مادرش را کشت به تهمت
پس به هر دوری، ولیی قائم است
تا قیامت، آزمایش، دائم است
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۱۰۸ - بردن روبه خر را پیش شیر و جستن خر از شیر و عتاب کردن روباه با شیر کی هنوز خر دور بود تعجیل کردی و عذر گفتن شیر و لابه کردن روبه را شیر کی برو بار دگرش به فریب
علم الانسان خم طغرای ماست
علم عند الله مقصدهای ماست
سعدی » بوستان » باب چهارم در تواضع » بخش ۱۴ - حکایت
بهشت برین ملک و مأوای ماست
که بند غم امروز بر پای ماست
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » غزلیات » شمارهٔ ۴۱
رنج از کسی بریم که دردش دوای ماست
زخم از کسی خوریم که رنجش شفای ماست
جائی سرای تست که جای سرای نیست
وانگه در سرای تو خلوتسرای ماست
گرما خطا کنیم عطای تو بیحدست
[...]
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » غزلیات » شمارهٔ ۴۲
مائیم آن گدای که سلطان گدای ماست
ما زیر دست مهر و فلک زیر پای ماست
تا بر در سرای شما سر نهاده ایم
اقبال بنده ی در دولتسرای ماست
بودی بسیط خاک پر از های و هوی ما
[...]
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » بدایع الجمال » شوقیات » شمارهٔ ۲۴
جمشید بنده ی در دولتسرای ماست
خورشید شمسه ی حرم کبریای ماست
جعد عروس ماهرخ حجله ی ظفر
گیسوی پرچم علم سدره سای ماست
آن اطلس سیه که شب تار نام اوست
[...]
خواجوی کرمانی » سام نامه - سراینده نامعلوم منسوب به خواجو » بخش ۲۰۹ - رفتن سام به ایران وبر تخت نشاندن قلوش را در خاور زمین و استقبال نمودن منوچهر شاه، سام نریمان
چه دانی کجا جای و ماوای ماست
که آنجا که جامست آن جای ماست
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۵
داری دلا خبر تو که دردش دوای ماست
لعل لبان دلکش او آشنای ماست
سروی چو قامت تو ندیدم به راستی
بالا نگویمش صنما کان بلای ماست
گفتم بنه به دیده قدش تا ببوسمش
[...]
شاه نعمتالله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۳
ساقی سرمست رندان میر بی همتای ماست
گوشهٔ میخانهٔ او جنت المأوای ماست
ما درین دریای بی پایان خوشی افتاده ایم
آبروی عالمی ای یار از دریای ماست
چشم ما روشن به نور روی او باشد مدام
[...]
نسیمی » دیوان اشعار فارسی » مثنویات » شمارهٔ ۳
وجود و هویت بر او قایم است
قدیم است و ذاتش از آن دایم است
اسیری لاهیجی » اسرار الشهود » بخش ۴۵ - حکایت حسن بصری
هر که در راه محبت قایم است
جنت و حورش حلیم و نایم است
سلیم تهرانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹۵
از برای رونق وحدت به کثرت جای ماست
عالم صورت به معنی جامهٔ دیبای ماست
از حریم قرب، عمری شد که دور افتادهایم
هر کجا در بزم او خالی ست، آنجا جای ماست
در تلاش مدعا، گر برنخیزد دور نیست
[...]
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۶۵
صبح گشاده رو در دولتسرای ماست
چرخ کبود، خانه چینی نمای ماست
هر کس که فرد شد ز جهان پیشوای ماست
برخاست هر که از سر دنیا لوای ماست
ما را نمی توان به عصا و ردا فریفت
[...]
واعظ قزوینی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۴۷
خانه بردوشیم ما، کنج وطن کی جای ماست؟
رزق ما سرگشتگان چون گردباد از پای ماست
باغ زندانست، تا چون غنچه در بند خودیم
هر کجا بیرون رویم از خویشتن، صحرای ماست
رنگ خجلت بر رخ ما ز انفعال سائلان
[...]