مائیم آن گدای که سلطان گدای ماست
ما زیر دست مهر و فلک زیر پای ماست
تا بر در سرای شما سر نهاده ایم
اقبال بنده ی در دولتسرای ماست
بودی بسیط خاک پر از های و هوی ما
و کنون جهان ز گریه پر از های های ماست
زینسان که در قفای تو از غم بسوختیم
گوئی که دود سوخته ئی در قفای ماست
تا کی زنید تیغ جفا بر شکستگان
سهلست اگر بقای شما در فنای ماست
گر برکشی و گر بکشی رای رای تست
هر چیز کان نه رای تو باشد نه رای ماست
آن کاشنای تست غریبست در جهان
وانکو غریب گشت ز خویش آشنای ماست
ما را اگر تو مشترییی این سعادتیست
بنمای رخ که دیدن رویت بهای ماست
خواجو که خاک پای گدایان کوی تست
شاهی کند گرش تو بگوئی گدای ماست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر خود را گدای محبوب میداند که تحت حمایت و مهر سلطان است. او به عشق و وفاداری خود نسبت به محبوبش اشاره میکند و میگوید که هرچه در زندگی دارد، به خاطر عشق اوست. شاعر از درد و رنجی که به خاطر جدایی از محبوب تحمل کرده سخن میگوید و به این نکته اشاره میکند که از وفاداری و عشقش به محبوب چیزی نمیکاهد. او تأکید میکند که هرگونه ظلم یا بیعدالتی که بر او تفتید، در نهایت به نفع محبوب خواهد بود. در نهایت، شاعر خواستار دیدن محبوب است؛ زیرا دیدن چهرهاش برای او ارزشمند است.
هوش مصنوعی: ما کسانی هستیم که در مقام گدایان به سر میبریم، اما سلطان و فرمانروا هم گدای ما به شمار میرود. ما در سایهی مهر و محبت الهی قرار داریم و ستارهها و سرنوشت نیز زیر پای ما هستند.
هوش مصنوعی: ما به در خانه شما آمدهایم و سر خود را به نشانه ادب گذاشتهایم، خوشبختی ما در این است که به درگاه شما نزدیک هستیم.
هوش مصنوعی: زمانی که ما فقط خاک و مواد ساده بودیم، صدای زیادی در دنیا ایجاد میکردیم، اما حالا که به عالم وجود آمدهایم، این دنیا تا حدی پر از گریه و زاری ما شده است.
هوش مصنوعی: ما با اشتیاق و درد تو سوختیم، انگار که کسی در پس ما دودی از این سوختن به جا گذاشته است.
هوش مصنوعی: تا کی به ستم و ظلم بر کسانی که ضعیف و شکستخورده هستند، ادامه میدهید؟ آسان است که به آنها آسیب بزنید، در حالی که اگر شما نابود شویم، بقای شما در خطر خواهد بود.
هوش مصنوعی: هر چه بکنید، چه شما تصمیم بگیرید و چه دیگران، در نهایت این تصمیمات باید با نظر شما هماهنگ باشد. هر چیزی که نه با نظر شما باشد و نه با نظر ما، ارزش چندانی ندارد.
هوش مصنوعی: آن کسی که در دنیا غریب است و از خود دور شده، در واقع آشنای ماست و ما از او شناخت داریم.
هوش مصنوعی: اگر تو به ما توجه کنی، این خود نشان از خوشبختی ماست. فقط کافیست که چهرهات را به ما نشان بدهی، چرا که دیدن روی تو برای ما ارزشمندترین چیز است.
هوش مصنوعی: خواجو به جایی اشاره دارد که از مقام و موقعیت خود صرفنظر کرده و خود را در برابر افرادی که در راه عشق و محبت و در نزد معشوق قرار دارند، humble و خاکی میبیند. او میگوید که اگر تو بگویی ما همگی گدایان عشق هستیم، حتی این افراد هم میتوانند مقام والایی داشته باشند، چون دلنواز عشق را فراموش نکردهاند. در اینجا عشق و ادب را بر هر مقام و پستی ارجح میداند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
رنج از کسی بریم که دردش دوای ماست
زخم از کسی خوریم که رنجش شفای ماست
جائی سرای تست که جای سرای نیست
وانگه در سرای تو خلوتسرای ماست
گرما خطا کنیم عطای تو بیحدست
[...]
داری دلا خبر تو که دردش دوای ماست
لعل لبان دلکش او آشنای ماست
سروی چو قامت تو ندیدم به راستی
بالا نگویمش صنما کان بلای ماست
گفتم بنه به دیده قدش تا ببوسمش
[...]
صبح گشاده رو در دولتسرای ماست
چرخ کبود، خانه چینی نمای ماست
هر کس که فرد شد ز جهان پیشوای ماست
برخاست هر که از سر دنیا لوای ماست
ما را نمی توان به عصا و ردا فریفت
[...]
دردی که رنگ چاره نداند دوای ماست
شمعیم و زود کشتن ما خونبهای ماست
در عاشقی به اوج توکل رسیده ایم
از فیض فقر بال هما بوریای ماست
درکشتی حباب کشیدیم رخت خویش
[...]
در خانه ای که جای کسی نیست جای ماست
بامی که بر هواست بنایش بنای ماست
لنگر، جفا و صبر و هوا جذب و موج، اشک
خون بحر و دل سفینه و غم ناخدای ماست
آن را که احتیاج نباشد به بندگی
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.