نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش اول: شرفنامه » بخش ۴ - در معراج پیغمبر اکرم
شده جان پیغمبران خاک او
زده دست هر یک به فتراک او
نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش دوم: خردنامه » بخش ۲۶ - گفتار افلاطون
حدیثی که پرسد دل پاک او
بگوییم و ترسیم از ادراک او
نظامی » خمسه » مخزن الاسرار » بخش ۲۰ - مقالت اول در آفرینش آدم
«عَلَّمَ آدم» صفتِ پاک او
«خَمَّرَ طینه» شرفِ خاک او
عطار » منطقالطیر » در نعت رسول » در نعت رسول ص
هر دو عالم بستهٔ فتراک او
عرش و کرسی قبله کرده خاک او
عطار » مصیبت نامه » بخش ششم » بخش ۳ - الحكایة و التمثیل
یک زمان غایب نشد از خاک او
تا برآمد نیز جان پاک او
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱۱۷ - گریختن عیسی علیه السلام فراز کوه از احمقان
حرمت ذات و صفات پاک او
که بود گردون گریبانچاک او
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۶۹ - باز دادن شاه گنجنامه را به آن فقیر کی بگیر ما از سر این برخاستیم
ای محال و ای محال اشراک او
دور از آن دریا و موج پاک او
حسین خوارزمی » دیوان اشعار » غزلیات، قصاید و قطعات » شمارهٔ ۲۰۳
جان خود قربان به تیغ جانستانش میکنم
تا بدین حیلت ببندم خویش بر فتراک او
هر کجا عشقش کشد حاشا که از وی سرکشم
عشق او سیلی است خون آشام و من خاشاک او
خواست عقل کل که داند از کمالش نیم جزو
[...]
جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۸۱۹
حبذا پیر مغان کز فیض جام پاک او
خاک را باشد نصیب ای جان پاکان خاک او
گرچه رخش همتش جولان برون زین عرصه داشت
خویش را بستم به صد سالوس بر فتراک او
باغبان روضه قدر باده گر بشناختی
[...]
جامی » هفت اورنگ » تحفةالاحرار » بخش ۸ - نعت اول منبی از تقدم حقیقت وی بر همه حقایق امکانی به حسب مرتبه و وجود روحانی صلی الله علیه و سلم
نور مبین ناصیه پاک او
حبل متین حلقه فتراک او
جامی » هفت اورنگ » خردنامه اسکندری » بخش ۳۷ - در نصیحت مجردان که به صحبت زنان آب خود نریزند و وصیت کدخدایان که از فرمانبرداری زنان بپرهیزید
غنیمت شمر دامن پاک او
که از خون صد مرد به خاک او
اهلی شیرازی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۳۵
هر که آن گل پا نهد در دیده نمناک او
عاقبت شاخ گلی سر بر زند از خاک او
همچو آهو باز خواهم دیده را بعد از هلاک
تا سر خود را بینم بسته فتراک او
آتش دوزخ ز آب کوثرم خوشتر بود
[...]
بابافغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۹۷
نبیند از حیا هرگز کسی دامان پاک او
گواه دامن پاکست چشم شرمناک او
تنش در پیرهن بینند و رخسارش در آیینه
همین باشد صفای عاشقان سینه چاک او
رقیب خیره پندارد که دارد پیش او قدری
[...]
محتشم کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۱۰
دوش چون دیدم نهان در روی آتشناک او
یافت کز جان عاشقم من سگ ادراک او
امشب اندر سیر با او جمله مخصوصند لیک
جلوهٔ مخصوص منست از قامت چالاک او
صد سر اندر راخ جولانش به خاک افتاده لیک
[...]
شیخ بهایی » کشکول » دفتر چهارم - قسمت دوم » بخش اول - قسمت اول
غنیمت شمر دامن پاک او
که از خون صد مرد به خاک او
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۴۵۱
عشق صیادی است گردون حلقه فتراک او
هر دو عالم در رکاب توسن چالاک او
تا که را از خاک برگیرد، که را در خون کشد
ناوک مشکل پسند غمزه بی باک او
کشته پیکان او را شستشو در کار نیست
[...]