ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۲۹۲
گفتی که شب آیم ارچه بیگاه شود
شاید که زبان خلق کوتاه شود
بر خفته کجا نهان توانی کردن
کز بوی خوش تو مرده آگاه شود
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب التاسع فیالحکمة والامثال و مثالب شعراءالمدّعین ومذّمةالاطباء والمنجّمین » بخش ۴۵ - فی تفصیل العلل و بیانالامراض
تخمه چون هاضمه تباه شود
معده پژمرده و دوتاه شود
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب التاسع فیالحکمة والامثال و مثالب شعراءالمدّعین ومذّمةالاطباء والمنجّمین » بخش ۴۵ - فی تفصیل العلل و بیانالامراض
چون مزاج کبد تباه شود
برص آید چو خون سیاه شود
نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۳۳ - آگاهی بهرام از لشکرکشی خاقان چین بار دوم
چون سیاست ز یاد شاه شود
پادشاهی برو تباه شود
عطار » مختارنامه » باب سی و پنجم: در صفت روی و زلف معشوق » شمارهٔ ۵۹
مشکین رسنت چو پردهٔ ماه شود
بس پرده نشین که زود گمراه شود
ور چاهِ زنخدانت ببیند بیژن
دانم که بدان رسن فراچاه شود
اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الحادی عشر: فی الطامات و فی الاقاویل المختلفة » الفصل الثانی - فی الاقاویل المختلفة خدمة السلطان » شمارهٔ ۲۰
گفتی به شب آیمت [که] بیگاه شود
باشد که زبان خلق کوتاه شود
بر خفته کجا گذر توانی کردن
کز بوی خوش تو مرده آگاه شود
کمالالدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۳۹۲
گر باد در آن طرّة دلخواه شود
از بس خم و پیچ و تاب گمراه شود
وان هم ز شکستگی اندام بود
کوگاه دراز و گاه کوتاه شود
عراقی » عشاقنامه » آغاز کتاب » بخش ۸ - در مدح صاحب دیوان
ز بر تخت حکم شاه شود
پشت اسلام را پناه شود
مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۸۲۰
مشکین رسنت چو پردهٔ ماه شود
بس پردهنشین که ضال و گمراه شود
ور چاه زنخدانت ببیند یوسف
آید که بر آن رسن در این چاه شود
مجد همگر » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۴۲۵
خون گر ز لقب تاشی ات آگاه شود
از ننگ تو همچو سایه در چاه شود
نبود عجب از غایت کژ رفتن تو
گر سایه ز صحبت تو گمراه شود
اوحدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۵۱
هر که او بیدق این عرصه شود شاه شود
وانکه دور افتد ازین دایره گمراه شود
راز خود با دل هر ذره همی گوید دوست
تا ازین واقعه خود جان که آگاه شود؟
به حقیقت همه پروانهٔشمع رخ اوست
[...]
اوحدی » جام جم » بخش ۵۲ - در تاثیر پرورش و وخامت عاقبت خود رویی
لایق دست میر و شاه شود
در خور مسند و کلاه شود
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۳۸
بر درد دلم طبیب ار آگاه شود
بیچاره قرین ناله و آه شود
ای دوست علاج درد بیماران ساز
تا دردسر طبیب کوتاه شود
سلیم تهرانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۱۲
کجاست عشق که آتش فروز آه شود
مرا به چشمه ی تحقیق، خضر راه شود
هلاک مشرب آنم که پاره ی نمدی
اگر ز خرقه زیاد آیدش، کلاه شود
دهد به خلوت دل وعده ی وصال مرا
[...]
قدسی مشهدی » غزلیات » شمارهٔ ۱۸۹
سزد چو جلوه حسنت نظارهخواه شود
که صد حیات خضر صرف یک نگاه شود
برد خجالت اگر مدعی بود یوسف
برای دعوی حسنت چو خط گواه شود
دلم برای تو خون و به غیرتم که مباد
[...]