گنجور

نصرالله منشی » کلیله و دمنه » باب الاسد و ابن آوی » بخش ۹

 

من آن ترازوم اخلاص و دوستی ترا

که هیچ گنج نتابد سرزبانه من

بعشق و مهر تو آن بحر دور پایانم

که در نیابد چرخ و هوا کرانه من

نصرالله منشی
 

عطار » خسرونامه » بخش ۲۴ - رسیدن گل و هرمز در باغ و سرود گفتن با رباب

 

چو شمعی گشتهیی همخانهٔ من

بیک شکّر بده پروانهٔ من

عطار
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۲۸۶

 

دلنشین است ز بس گوشه غمخانه من

می رود رو به قفا سیل ز ویرانه من

ندهد تن به کشاکش دل دیوانه من

چون کمان زور بود قفل در خانه من

باد دستی گره از خرمن من واکرده است

[...]

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۲۸۷

 

گو مکن سایه کسی بر سر دیوانه من

پرده چشم غزال است سیه خانه من

گرد هستی نشسته است به کاشانه من

می رود سیل سبکبار ز ویرانه من

برق جایی که ز خرمن به تغافل گذرد

[...]

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۲۸۸

 

غم دنیا نبود در دل دیوانه من

دیو را راه نباشد به پریخانه من

من و سیری ز عقیق لب خوبان، هیهات

خشکتر می شود از می لب پیمانه من

بر سیه خانه لیلی نزد برق اینجا

[...]

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۳۵۰

 

هلاک جلوه برق است آشیانه من

بغل چو موج گشاید به سیل خانه من

خراب حالی ازین بیشتر نمی باشد

که جغد خانه جدا می کند ز خانه من

سیاه مستی من رنگ بست افتاده است

[...]

صائب تبریزی
 

صفی علیشاه » زبدة الاسرار » دفتر دوم » بخش ۶۶ - در معنی و لوشاء لهدیکم‌ اجمعین

 

در تو تا دارم سراغ‌ دانه‌ من‌

می‌پرم گرد کبوتر خانه‌ من‌

صفی علیشاه
 

صفای اصفهانی » دیوان اشعار » مثنوی » بخش ۲۲ - فی المناجات

 

توئی گنجینه ویرانه من

نباشد جز تو کس در خانه من

صفای اصفهانی
 

اقبال لاهوری » ارمغان حجاز » بخش ۱۳۹ - بصدق فطرت رندانه من

 

بصدق فطرت رندانهء من

بسوز آه بیتابانه من

بده آن خاک را ابر بهاری

که در آغوش گیرد دانهء من

اقبال لاهوری