گنجور

فردوسی » شاهنامه » داستان سیاوش » بخش ۵

 

سیاوش پناه و روان منست

سر تاج او آسمان منست

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی لهراسپ » بخش ۱۲

 

که دندانهاشان بخان منست

همان زخم خنجر نشان منست

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی اسکندر » بخش ۱۲

 

که دانش به شب پاسبان منست

خرد تاج بیدار جان منست

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی خسرو پرویز » بخش ۳۹

 

به بهرام گفت این نشان منست

برزم اندرون ترجمان منست

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » داستان دوازده رخ » بخش ۴

 

برادر که روشن جهان منست

گزیده پسر پهلوان منست

فردوسی
 

فرخی سیستانی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳

 

گفتم رخ تو بهار خندان منست

گفت آن تو نیز باغ و بستان منست

گفتم لب شکرین تو آن منست

گفت از تو دریغ نیست گرجان منست

فرخی سیستانی
 

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۴ - ستایش سلطان مسعود

 

گوید امروز شیر زان منست

گویی اندر میان جان منست

مسعود سعد سلمان
 

عثمان مختاری » شهریارنامه » بخش ۴۲ - رزم شنگاوه با لشکر هیتال شاه

 

که امروز این رزم زان منست

که تازی شه زیر ران منست

عثمان مختاری
 

سنایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۴

 

دوست چنان باید کان منست

عشق نهانی چه نهان منست

عاشق و معشوق چو ما در جهان

نیست دگر آنچه گمان منست

جان جهان خواند مرا آن صنم

[...]

سنایی
 

وطواط » رباعیات » شمارهٔ ۸ - در تغزل

 

آن دلبر ماهرخ ، که جانان منست

بر من به عزیزی چو دل و جان منست

اندر دل من نشسته باشد پیوست

مقبل تر ازین دل نبود کآن منست

وطواط
 

عین‌القضات همدانی » لوایح » فصل ۱۲۰

 

عشقست که دلیل راحت جان منست

در هستی او قوت ارکان منست

دردی که از او برین دلم می‌باشد

من درد نخوانمش که درمان منست

عین‌القضات همدانی
 

نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۳۵ - شکایت کردن هفت مظلوم

 

گفتم این باغ را که جان منست

چون فروشم‌؟ که عیش‌دان منست

نظامی
 

نظامی » خمسه » مخزن الاسرار » بخش ۱۶ - خلوت اول در پرورش دل

 

شحنهٔ راهِ دو جهانِ منست

گرنه چرا در غم جان منست؟

نظامی
 

عطار » مصیبت نامه » بخش اول » بخش ۱ - المقالة الاولی

 

زین همه هیبت که بر جان منست

آنچه بس پیداست پنهان منست

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » بخش دوازدهم » بخش ۸ - الحكایة و التمثیل

 

من که درد عشق در جان منست

وی عجب این درد درمان منست

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » بخش دوازدهم » بخش ۱۲ - الحكایة و التمثیل

 

با چنین دردی که درجان منست

کی سماع و رقص درمان منست

عطار
 

عطار » اشترنامه » بخش ۶ - در علو مرتبه انسان

 

جنّت و حور و قصور، آن منست

جمله اندرحکم و فرمان منست

عطار
 

مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۰۲

 

این بانگ خوش از جانب کیوان منست

این بوی خوش از گلشن و بستان منست

آن چیز که او بر دل و بر جان منست

تا بر رود او کجا رود آن منست

مولانا
 

مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۲۱

 

دلتنگم و دیدار تو درمان منست

بی‌رنگِ رُخت زمانه زندانِ منست

بر هیچ دلی مباد و بر هیچ تنی

آنچ از غمِ هجران تو بر جان منست

مولانا
 
 
۱
۲
۳