گنجور

ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۱۰

 

یا‌رب مکن از لطف پریشان ما را

هر چند که هست جرم و عصیان ما را

ذاتِ تو غنی بوده و ما محتاجیم

محتاج بغیرِ خود مگردان ما را

ابوسعید ابوالخیر
 

خاقانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶

 

به زبان چرب جانا بنواز جان ما را

به سلام خشک خوش کن دل ناتوان ما را

ز میان برآر دستی مگر از میانجی تو

به کران برد زمانه غم بی‌کران ما را

به دو چشم آهوی تو که به دولت تو گردون

[...]

خاقانی
 

عطار » مختارنامه » باب بیست و هفتم: در نومیدی و به عجز معترف شدن » شمارهٔ ۳۹

 

جانا زغمت بسوختی جان، ما را

نه کفر گذاشتی نه ایمان، ما را

چون دانستی که نیست درمان، ما را

سر در دادی بدین بیابان، ما را

عطار
 

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۲

 

به خانه‌خانه می‌آرد چو بیذق شاهِ جان ما را

عجب بردست یا ماتست زیر امتحان ما را

همه اجزای ما را او کشانیده‌ست از هر سو

تراشیده‌ست عالم را و معجون کرده زان ما را

ز حرص و شهوتی ما را مهاری کرده در بینی

[...]

مولانا
 

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » بدایع الجمال » شوقیات » شمارهٔ ۸

 

چو در نظر نبود روی دوستان ما را

بهیچ روی نبود میل بوستان ما را

رقیب گو مفشان آستین که تا در مرگ

بآستین نکند دور از آستان ما را

بجان دوست که هم در نفس برافشانیم

[...]

خواجوی کرمانی
 

سلمان ساوجی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵

 

مگس‌وار از سر خوان وصال خود مران ما را

نه مهمان توام آخر بخوان روزی بخوان ما را

کنار از ما چه می‌جویی میان بگشاد می، بنشین

به اقبالت مگر کاری برآید زین میان ما را

از آنم قصد جان کردی که من برگردم از کویت

[...]

سلمان ساوجی
 

عبید زاکانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸

 

کرد فارغ گل رویت ز گلستان ما را

کفر زلف تو برآورد ز ایمان ما را

تا خیال قد و بالای تو در دل بگذشت

خاطر آزاد شد از سرو خرامان ما را

ما که در عشق تو آشفته و شوریده شدیم

[...]

عبید زاکانی
 

قاسم انوار » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۷

 

موفق کن بحکمت جان ما را

نگه دار از خلل ایمان مارا

قاسم انوار
 

جامی » دیوان اشعار » واسطة العقد » غزلیات » شمارهٔ ۳۱

 

سبکدستی کن ای ساقی بده رطل گران ما را

به خود درمانده ایم از ما زمانی وارهان ما را

نمی خواهیم کافتد چشم ما بر ما خوشا وقتی

که سازی در حجاب غیب خویش از ما نهان ما را

میان ما و تو نبود حجابی جز وجود ما

[...]

جامی
 

فضولی » دیوان اشعار فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۳۵

 

نه از عارست گر آن مه نیارد بر زبان ما را

چه گوید چون بپرسد نیست چون نام و نشان ما را

فلک چنگیست خم ما ناتوان‌ها تارهای او

رضای دوست مضرابی که دارد در فغان ما را

با فغان ظاهرم وز ضعف پنهان وه که سودایت

[...]

فضولی
 

سام میرزا صفوی » تذکرهٔ تحفهٔ سامی » صحیفهٔ سوم در ذکر وزرا » ۱۷۰- میرزا احمد

 

میسر کی شود وصل تو ای آرام جان ما را

که از خویشان تو را بیم است و از بیگانگان ما را

سام میرزا صفوی
 

کلیم » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱

 

که خریدی ز غم گردش دوران ما را؟

دیده گر مفت نمی‌داد به طوفان ما را

مفلس ار جنس خود ارزان نفروشد چه کند؟

کم بها کرد تهی دستی دوران ما را

اشک این گرسنه چشمان مزه دارد هرچند

[...]

کلیم
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۳۰

 

کمان بیکار گردد چون هدف از پای بنشیند

نه از رحم است اگر بر پای دارد آسمان ما را

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۸۶

 

می شود راز دل از جبهه نمایان ما را

نیست چون آینه پوشیده و پنهان ما را

تیرباران قضا را سپر تسلیمیم

نیست چون شیر محابا ز نیستان ما را

حال ما را غم آینده مشوش نکند

[...]

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۱۵

 

(سپندی شد عقیق صبر در زیر زبان ما را

به داغ تشنگی تا چند سوزی زان لبان ما را؟)

(کمان بیکار گردد چون هدف از پای بنشیند

نه از رحم است اگر بر پای دارد آسمان ما را)

صائب تبریزی
 

واعظ قزوینی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۴

 

کاهید ز عشق تو تن و جان ما را

آمد شد ناله گشت سوهان ما را

دور از گل رخسار تو گویی تن زار

خاریست فتاده در گریبان ما را

واعظ قزوینی
 

حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۷

 

در دل تنگ بود جلوهٔ جانان ما را

یوسفی هست درین گوشهٔ زندان ما را

صبح رسوایی ما دامن محشر دارد

ندهد تن به رفو، چاک گریبان ما را

جلوهٔ حسن تو چون می به رگ و ریشه دوید

[...]

حزین لاهیجی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۸

 

ای عشق گرفتی سخت ناگاه دهان ما را

بردی بسرای دل از راه نهان ما را

بگذشت شبی ما را نامت بزبان ای عشق

زانشب همه دم سوزد چون شمع زبان ما را

مهمان توایم ای عشق ما را به از این میدار

[...]

میرزا حبیب خراسانی