مگسوار از سر خوان وصال خود مران ما را
نه مهمان توام آخر بخوان روزی بخوان ما را
کنار از ما چه میجویی میان بگشاد می، بنشین
به اقبالت مگر کاری برآید زین میان ما را
از آنم قصد جان کردی که من برگردم از کویت
« معاذا الله» که برگردم چه گردانی به جان ما را
تو زوری میکنی بر ما و ما خواهیم جورت را
کشیدن چون کمان تا هست پی بر استخوان ما را
رقیبان در حق ما بد همی گویند و کی هرگز
توانند از نکو رویان جدا کردن بدان ما را
چو اجزای وجود ما مرکب شد ز سودایت
چه غم گر چون قلم گیرند مردم بر زبان مارا
قیامت باشد آن روزی که بر سوی تو چون نرگس
ز خواب خوش بر انگیزند مست و سرگران مارا
نشان آب حیوان کز دهان خضر میجستم
دهانت میدهد اینک به زیر لب نشان مارا
بیا سلمان بیا تا سر کنیم اندر سر کارش
کزین خوشتر سر و کاری نباشد در جهان ما را
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن به حس تنهایی و longing (دلتنگی) شاعر به معشوق اشاره دارد. شاعر با بیان اینکه چرا او را از وصال خود میراند، ابراز میکند که همچون مگسی از شیرینی عشق فرار نکند. او از معشوق میخواهد که او را بخواند و در کنار او بنشیند. همچنین احساس ناامیدی و درد را از قدرت معشوق نسبت به خود و چالشهای موجود در عشق بیان میکند. شاعر نگران این است که رقیبان نتوانند او و معشوقش را از هم جدا کنند. در نهایت، او از معشوق دعوت میکند که بیاید و با هم به خوشیها و عشق بپردازند، چرا که این بهترین چیزی است که در زندگیشان وجود دارد.
هوش مصنوعی: مانند مگس از سر سفرهی وصال خود ما را دور مکن. ما که مهمان توایم، روزی ما را بخوان.
هوش مصنوعی: چرا به دنبال چیزی در کنار ما هستی؟ بیخیال، بنشین و نگاهی به آیندهات بینداز، شاید از این دیدار کاری برایت به بار آورد.
هوش مصنوعی: من به خاطر تو قصد جان کردم، اما به هیچ وجه نمیتوانم از کوی تو برگردم. خدا را شکر، هرگز به آن فکر نمیکنم که از تو دور شوم؛ چون اگر برگردم، جان ما چه سرنوشتی خواهد داشت؟
هوش مصنوعی: تو به ما فشار میآوری، اما ما هم قادر خواهیم بود که این فشار را تحمل کنیم، مانند کمانی که برای تیراندازی کشیده میشود، ما زیر بار سختیهای تو خواهیم ایستاد.
هوش مصنوعی: رقیبان در مورد ما بدگویی میکنند، اما آنها هرگز نمیتوانند ما را از افرادی که خوب و زیبا هستند جدا کنند.
هوش مصنوعی: وقتی که وجود ما از خواستهها و آرزوها تشکیل شده است، دیگر چه غمی دارد اگر مردم درباره ما صحبت کنند و نظرات خود را بیان کنند؟
هوش مصنوعی: روزی خواهد رسید که مانند نرگس، ما را از خواب خوش بیدار میکنند و در آن حال، مست و گیج به سمت تو خواهیم رفت.
هوش مصنوعی: علامت آب حیات که از دهان خضر میجستم، اکنون دهان تو نشان ما را زیر لب میدهد.
هوش مصنوعی: بیایید، سلمان، تا با هم در این کار مشغول شویم، زیرا هیچ کاری در دنیا برای ما دلپذیرتر از این نخواهد بود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
به خانهخانه میآرد چو بیذق شاهِ جان ما را
عجب بردست یا ماتست زیر امتحان ما را
همه اجزای ما را او کشانیدهست از هر سو
تراشیدهست عالم را و معجون کرده زان ما را
ز حرص و شهوتی ما را مهاری کرده در بینی
[...]
سبکدستی کن ای ساقی بده رطل گران ما را
به خود درمانده ایم از ما زمانی وارهان ما را
نمی خواهیم کافتد چشم ما بر ما خوشا وقتی
که سازی در حجاب غیب خویش از ما نهان ما را
میان ما و تو نبود حجابی جز وجود ما
[...]
نه از عارست گر آن مه نیارد بر زبان ما را
چه گوید چون بپرسد نیست چون نام و نشان ما را
فلک چنگیست خم ما ناتوانها تارهای او
رضای دوست مضرابی که دارد در فغان ما را
با فغان ظاهرم وز ضعف پنهان وه که سودایت
[...]
کمان بیکار گردد چون هدف از پای بنشیند
نه از رحم است اگر بر پای دارد آسمان ما را
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۳ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.