ای عشق گرفتی سخت ناگاه دهان ما را
بردی بسرای دل از راه نهان ما را
بگذشت شبی ما را نامت بزبان ای عشق
زانشب همه دم سوزد چون شمع زبان ما را
مهمان توایم ای عشق ما را به از این میدار
آخر نه تو آوردی عشقا بجهان ما را
ما از وطن عشقیم حرف و سخن عشقیم
عشق است که آورده است از دل بزبان ما را
چون نام و نشان گم شد مائی ز میان کم شد
از عشق مگر جویند هم نام و نشان ما را
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به عمق و تأثیر عشق بر زندگی انسان میپردازد. شاعر از تجربهی ناگهانی و عمیق عشق صحبت میکند که زبانش را باز کرده و او را به سمت بیان احساساتش سوق داده است. او به یاد شبی میافتد که نام عشق بر زبانش بوده و دلی گرم و سوزان داشته است. شاعر خود را مهمان عشق میداند و به یادآوری میآورد که عشق چیزی است که تمامی وجود او را پر کرده است. در نهایت، او به فقدان نام و نشانی در زندگی پس از دستیابی به عشق اشاره میکند و میگوید که عشق تنها چیزی است که میتواند او را به شناخت دوباره خود هدایت کند.
هوش مصنوعی: ای عشق، ناگهان بهطرز عجیبی ما را به بند کشیدی و دلمان را بدون اطلاع ما به شوق وامیداری.
هوش مصنوعی: شبی گذشت که نام تو بر زبان ما بود، ای عشق. از آن شب همه دم مانند شمع میسوزیم و زبان ما در آتش عشق توست.
هوش مصنوعی: ای عشق، ما مهمان تو هستیم، پس این مقام را به ما بده. زیرا نه تو باعث ورود عشق به دنیای ما شدی.
هوش مصنوعی: ما از سرزمین عشق هستیم و سخن ما نیز درباره عشق است. این عشق است که احساسات را از دل ما به زبان میآورد.
هوش مصنوعی: وقتی که هویت و نشانههای ما از بین رفت، عشق کمرنگ شد، مگر اینکه کسانی به دنبالش بروند تا باز هم نام و نشانی از ما پیدا کنند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.