رودکی » مثنویها » ابیات به جا مانده از مثنوی بحر هزج » پاره ۳
چراغان در شب چک آن چنان شد
که گیتی رشک هفتم آسمان شد
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۱ - نامه نوشتن دایه نزد شهرو و کس فرستادن شهرو به صلب ویس
چو قَدِّ ویسِ بُتپیکر چنان شد،
که همبالای سرو بوستان شد،
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۶ - اندر صفت جنگ موبد و ویرو
مصاف جنگ و بیم جان چنان شد
که رستاخیز مردم را عیان شد
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۶ - فریفتن دایه ویس را به جهت رامین
چو دایه پیش ویس دلستان شد
چو جادو بد گمان و بد نهان شد
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۳۰ - رسیدن ویس و رامین به هم
دل بیمارش از شادی چنان شد
که گفتی پیر بود از سر جوان شد
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۳۰ - رسیدن ویس و رامین به هم
به دیدار یکایک شادمان شد
پس آن شادیش یکسر اندهان شد
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۳۲ - باز گشتن شاه موبد از کهستان به خراسان
به سرخی چشم او چون ارغوان شد
به زردی روی او چون زعفران شد
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۳۵ - آگاه شدن موبد از رفتن رامین نزد ویس
ز پیش من به بدروزی چنان شد
که از خواری به گیتی داستان شد
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۳۷ - سرزنش کردن موبد ویس را
همان گه پیش مرد باغبان شد
بیارامید چون در بوستان شد
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۳۸ - گردیدن شاه موبد به گیتى در طلب ویس
همانگه سوی مرو شاهجان شد
دگرباره جهان زو شادمان شد
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۳۹ - نامه نوشتن رامین به مادر و آگاه شدن موبد
چو آگه شد ز رامین شادمان شد
تنش را آن خبر همتای جان شد
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۴۲ - بردن شاه موبد ویس را به دز اشکفت و صفت دز و خبر یافتن رامین از ویس
به یک گفته ز بیماری چنان شد
که سیمین تیر وی زرین کمان شد
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۴۴ - آمدن رامین به دز اشکفت دیوان پیش ویس
چنان کاو خواست تیرش همچنان شد
به بام آفتاب نیکوان شد
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۴۵ - آمدن شاه موبد از روم و رفتن به دز اشکفت دیوان نزد ویس
به یک هفته به مرو شایگان شد
ز غم خستهدل و خستهروان شد
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۵۶ - نامه نوشتین رامین به ویس و بیزارى نمودن
عماری دار چون باد روان شد
به سه هفته به مرو شایگان شد
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۰۲ - رفتن موبد به شکار
جهان از خرمی چون بوستان شد
زمین از نیکوی چون آسمان شد
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۰۴ - نامه نوشتن ویس به پیش رامین
کنون بالای سروینم کمان شد
گل رخسارگانم زعفران شد
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۰۵ - رفتن رامین به کهندز به مکر
بگو کاین بار کار ما چنان شد
کجا در هر زبانی داستان شد
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۰۶ - کشتن رامین زرد را به جنگ
چو زرد از شور بختی بی روان شد
رمه در پیش گرگان بی شبان شد
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۱۰ - نشستن رامین بر تخت شهنشاهى
همه راهی ورا چون بوستان شد
همه دستی برو گوهر فشان شد