گنجور

رودکی » مثنوی‌ها » ابیات به جا مانده از مثنوی بحر هزج » پاره ۳

 

چراغان در شب چک آن چنان شد

که گیتی رشک هفتم آسمان شد

رودکی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۶ - اندر صفت جنگ موبد و ویرو

 

مصاف جنگ و بیم جان چنان شد

که رستاخیز مردم را عیان شد

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۶ - فریفتن دایه ویس را به جهت رامین

 

چو دایه پیش ویس دلستان شد

چو جادو بد گمان و بد نهان شد

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۳۰ - رسیدن ویس و رامین به هم

 

دل بیمارش از شادی چنان شد

که گفتی پیر بود از سر جوان شد

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۳۰ - رسیدن ویس و رامین به هم

 

به دیدار یکایک شادمان شد

پس آن شادیش یکسر اندهان شد

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۳۲ - باز گشتن شاه موبد از کهستان به خراسان

 

به سرخی چشم او چون ارغوان شد

به زردی روی او چون زعفران شد

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۳۵ - آگاه شدن موبد از رفتن رامین نزد ویس

 

ز پیش من به بدروزی چنان شد

که از خواری به گیتی داستان شد

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۳۷ - سرزنش کردن موبد ویس را

 

همان گه پیش مرد باغبان شد

بیارامید چون در بوستان شد

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۳۸ - گردیدن شاه موبد به گیتى در طلب ویس

 

همانگه سوی مرو شاهجان شد

دگرباره جهان زو شادمان شد

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۳۹ - نامه نوشتن رامین به مادر و آگاه شدن موبد

 

چو آگه شد ز رامین شادمان شد

تنش را آن خبر همتای جان شد

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۴۴ - آمدن رامین به دز اشکفت دیوان پیش ویس

 

چنان کاو خواست تیرش همچنان شد

به بام آفتاب نیکوان شد

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۵۶ - نامه نوشتین رامین به ویس و بیزارى نمودن

 

عماری دار چون باد روان شد

به سه هفته به مرو شایگان شد

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۰۲ - رفتن موبد به شکار

 

جهان از خرمی چون بوستان شد

زمین از نیکوی چون آسمان شد

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۰۴ - نامه نوشتن ویس به پیش رامین

 

کنون بالای سروینم کمان شد

گل رخسارگانم زعفران شد

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۰۵ - رفتن رامین به کهندز به مکر

 

بگو کاین بار کار ما چنان شد

کجا در هر زبانی داستان شد

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۰۶ - کشتن رامین زرد را به جنگ

 

چو زرد از شور بختی بی روان شد

رمه در پیش گرگان بی شبان شد

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۱۰ - نشستن رامین بر تخت شهنشاهى

 

همه راهی ورا چون بوستان شد

همه دستی برو گوهر فشان شد

فخرالدین اسعد گرگانی
 
 
۱
۲
۳
۱۹