قطران تبریزی » دیوان اشعار » ترجیعات » شمارهٔ ۳ - در مدح میر ابوالمعالی شمس الدین
روی صحرا را سنانش گونه مرجان دهد
هرچه بی جانست چون سنگ آب لطفش جان دهد
دردمندان را ز کافی کف او درمان دهد
بر زمین آید مه از گردون گردش فرمان دهد
کمترین خواهنده را او نعمت نعمان دهد
[...]
قطران تبریزی » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۳ - در مدح شاه ابوالخلیل جعفر
آنکه یکبارم بدیدن مژده جانان دهد
این تن بی جان و بی دل را دل و جان آن دهد
جان دل کردم اسیر دلبری کو خلق را
دل بدو نرگس رباید جان بدو مرجان دهد
مؤمنان را زلف شب رنگش سوی کفران کشد
[...]
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب السّادس فی ذکر نفس الکلّی واحواله » بخش ۲۷ - در حرص و شهوت و خشم گوید
جز بهی جانت را بها ندهد
جز بدی تنت را ندا ندهد
وطواط » قصاید » شمارهٔ ۶۹ - نیز در ستایش اتسز
شاهی، که قدر او ز ثریا نشان دهد
درگاه او ز گنبد جافی امان دهد
خوارزم شاه عالم و عادل، که خاک را
سم سمند او شرف آسمان دهد
آن شاه شیر دل ، ملک اتسز که عون او
[...]
قوامی رازی » دیوان اشعار » شمارهٔ ۱۰۶ - در منقبت امیرالمؤمنین علی علیه السلام و عدل خدای تعالی و مدح سید فخرالدین و پدر او سید شمس الدین که هر دو رئیس شیعه در ری بوده اند گوید
مرتضی باید که بعد از مصطفی فرمان دهد
تابدین در علم دارووار او درمان دهد
هرکه منبر جز علی را سازد او باشد چو آن
کس که مصحف را به دست کودک نادان دهد
هرکه دین آور بود در حق به حق پرور شود
[...]
جمالالدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۷ - در شکایت از روزگار
طبع سگی چو هر کسی از تو نشان دهد
گردون چرا نواله بمن استخوان دهد
میکن تو این سگی که مرا نیز صبر هست
تا روزگار مالش تو قلتبان دهد
بد کن که کار تو ز بدی بد شود همی
[...]
نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش اول: شرفنامه » بخش ۱۷ - باز گشتن اسکندر از جنگ زنگ با فیروزی
گه از میوه آرایش خوان دهد
گه از سایه آسایش جان دهد
نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش اول: شرفنامه » بخش ۴۷ - رسیدن اسکندر به دشت قفچاق
جهاندار اگر زانکه فرمان دهد
ز ما هر که خواهد بر او جان دهد
عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۴۶
گر دلبرم به یک شکر از لب زبان دهد
مرغ دلم ز شوق به شکرانه جان دهد
میندهد او به جان گرانمایه بوسهای
پنداشتی که بوسه چنین رایگان دهد؟
چون کس نیافت از دهن تنگ او خبر
[...]
عطار » مصیبت نامه » بخش بیست و نهم » بخش ۵ - الحكایة و التمثیل
این چه زیشان برده اند آسان دهد
هیچ تاوان نیست اگر تاوان دهد
عطار » پندنامه » بخش ۱ - بسم الله الرحمن الرحیم
آن یکی را زر دو صد همیان دهد
دیگری در حسرت نان جان دهد
عطار » پندنامه » بخش ۱۸ - در صفت فقر و صبر
مر تو را آنکس که فردا جان دهد
غم مخور آخر تو را یک نان دهد
عطار » اشترنامه » بخش ۱۵ - جواب عیسی علیه السلام سبیحون را
گرنداد اینجا درآنجا آن دهد
بلکه آنجا بیش صد چندان دهد
ظهیر فاریابی » قصاید » شمارهٔ ۳۱
شرح غم تو لذت شادی به جان دهد
شکر لب تو طعم شکر وادهان دهد
طاوس جان به جلوه درآید زخرمی
گر طوطی لبت به حدیثی زبان دهد
شمعی ست چهره تو که هر شب ز نور خویش
[...]
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۰ - بیان آنک کشتن و زهر دادن مرد زرگر به اشارت الهی بود نه به هوای نفس و تامل فاسد
نیم جان بستاند و صد جان دهد
آنچ در وهمت نیاید آن دهد
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۴۶ - ترجیح نهادن نخچیران توکل را بر اجتهاد
آنک او از آسمان باران دهد
هم تواند کاو ز رحمت نان دهد
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۹۰ - شنیدن آن طوطی حرکت آن طوطیان و مردن آن طوطی در قفص و نوحهٔ خواجه بر وی
هرکه او ارزان خرد، ارزان دهد
گوهری طفلی به قرصی نان دهد
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۹۴ - آمدن جعفر رضی الله عنه به گرفتن قلعه به تنهایی و مشورت کردن ملک آن قلعه در دفع او و گفتن آن وزیر ملک را کی زنهار تسلیم کن و از جهل تهور مکن کی این مرد میدست و از حق جمعیت عظیم دارد در جان خویش الی آخره
همچنان مرد مجاهد نان دهد
چون برو زد نور طاعت جان دهد
سعدی » بوستان » باب ششم در قناعت » بخش ۱۱ - حکایت مرد کوته نظر و زن عالی همت
مخور هول ابلیس تا جان دهد
همان کس که دندان دهد نان دهد
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۱۷
نازک رخ جانان من بوی گل خندان دهد
خوش وقت باد صبحدم کو بوی آن بستان دهد
دی بنده زان سرو روان چون عشوه بستد داد جان
ناچار پیش نیکوان هر کاین ستاند، آن دهد
دردی که از جانان بود، راحت فزای جان بود
[...]