گر دلبرم به یک شکر از لب زبان دهد
مرغ دلم ز شوق به شکرانه جان دهد
میندهد او به جان گرانمایه بوسهای
پنداشتی که بوسه چنین رایگان دهد؟
چون کس نیافت از دهن تنگ او خبر
هر بیخبر چگونه خبر زان دهان دهد؟
معدوم شیء گوید اگر نقطهٔ دلم
جز نام از خیال دهانش نشان دهد
مردی محالگوی بوَد آنکه بیخبر
یک موی فیالمثل خبر از آن میان دهد
چون دید آفتاب که آن ماه هشت خلد
از روی خود زکات به هفت آسمان دهد
افتاد در غروب و فرو شد خجلزده
تا نوبت طلوع بدان دلستان دهد
در آفتاب صد شکن آرم چو زلف او
گر زلف او مرا سر مویی امان دهد
ابروی چون کمانش که آن غمزه تیر اوست
هر ساعتی چو تیر سرم در جهان دهد
گویی که جور هندوی زلفش تمام نیست
آخر به تُرک مست که تیر و کمان دهد؟
از عشق او چگونه کنم توبه چون دلم
صد توبهٔ درست به یک پاره نان دهد
آن دارد آن نگار ز عطار چون گذشت
امکان ندارد آنکه کسی شرح آن دهد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به احساسات عمیق و شوق عاشقانه اشاره دارد. شاعر از دلبرش میخواهد که حتی یک بوسه به او دهد، ولی دلبر به او اهمیتی نمیدهد و گویی بوسهای رایگان نمیتواند بدهد. او به توصیف زیباییهای دلبر میپردازد و به تضادی که میان عشق و درد وجود دارد، اشاره میکند. همچنین، شاعر از ناتوانی در بیان کامل عشق و زیبایی معشوقهاش صحبت میکند و میگوید که هیچکس نمیتواند به درستی توصیف کننده عشق و زیبایی او باشد. او در پایان ابراز میکند که چگونه میتواند از عشق توبه کند، در حالی که عشقش به دلبرش بسیار عمیق و واقعی است.
هوش مصنوعی: اگر محبوبم فقط با یک کلام شیرین از لبانش سخن بگوید، دل من از شدت شوق آنقدر خوشحال میشود که جانم را فدای او میکنم.
هوش مصنوعی: او به جان باارزش خود بوسهای نمیدهد، آیا فکر میکنی که بوسهها اینقدر بیقیمت هستند؟
هوش مصنوعی: وقتی هیچکس از دهن تنگ او چیزی نمیشنود، چطور ممکن است یک فرد بیخبر از احوالات او باخبر شود؟
هوش مصنوعی: اگر وجودی نداشته باشد، دلم میگوید که اگر جز نام، هیچ نشانی از خیال او در ذهنم نباشد.
هوش مصنوعی: مردی که حتی یک موی کوچک را نمیبیند، چگونه میتواند درباره چیز بزرگی از آنجا آگاه باشد؟
هوش مصنوعی: زمانی که خورشید مشاهده کرد که آن ماه زیبا با چهرهاش نعمت و برکت را به هفت آسمان میبخشد، احساس افتخار و شگفتی کرد.
هوش مصنوعی: در غروب آفتاب، کسی خجالت زده و ناراحت شده است و منتظر میماند تا بار دیگر صبح آید و به محبوب خود امیدی بیابد.
هوش مصنوعی: اگر در آفتاب صد بار هم بشکنم، مثل زلف او، باز هم آرام میگیرم، فقط اگر زلف او به من اجازه دهد یا فرصتی کوچک بدهد.
هوش مصنوعی: ابرویش مانند یک کمان است و غمزهاش همچون تیری که از آن پرتاب میشود، هر لحظه مانند آن تیر بر سر من فرود میآید و به من آسیب میزند.
هوش مصنوعی: به نظر میرسد که زیبایی و جذابیت موهای او هرگز تمام نخواهد شد. در نهایت، به معشوقی که دلرباست و مانند تیر و کمان است، اشاره میشود که همچنان سحر و جاذبه خود را حفظ کرده است.
هوش مصنوعی: چطور میتوانم از عشق او دست بکشم در حالی که دل من با یک لقمه نان میتواند صد بار توبه کند؟
هوش مصنوعی: آن زیبای دلانگیز که از عطار عبور کرد، دیگر امکان ندارد که کسی بتواند ویژگیها و زیباییهای او را به طور کامل توصیف کند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
شاهی، که قدر او ز ثریا نشان دهد
درگاه او ز گنبد جافی امان دهد
خوارزم شاه عالم و عادل، که خاک را
سم سمند او شرف آسمان دهد
آن شاه شیر دل ، ملک اتسز که عون او
[...]
طبع سگی چو هر کسی از تو نشان دهد
گردون چرا نواله بمن استخوان دهد
میکن تو این سگی که مرا نیز صبر هست
تا روزگار مالش تو قلتبان دهد
بد کن که کار تو ز بدی بد شود همی
[...]
شرح غم تو لذت شادی به جان دهد
شکر لب تو طعم شکر وادهان دهد
طاوس جان به جلوه درآید زخرمی
گر طوطی لبت به حدیثی زبان دهد
شمعی ست چهره تو که هر شب ز نور خویش
[...]
باد سحرگهی به هوای تو جان دهد
آب حیات را، لب لعلت نشان دهد
در بوستان به یاد دهن تو غنچه را
هر دم هزار بوسه صبا بر دهان دهد
ز انسان که عکس ماه دهد حسن روی گل
[...]
خوش آنکه جان به خاک در دلستان دهد
بر آستان نهد سر تسلیم و جان دهد
دوران کمیننشین اجل را به گاه صید
از زلف او کمند و ز ابرو کمان دهد
باید گریست بر دل زاری که از اجل
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.