گنجور

فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و اسفندیار » بخش ۲۱

 

ز خواهش که گفتی بسی رانده‌ام

بدو دفتر کهتری خوانده‌ام

فردوسی
 

سنایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۲۳

 

دلبرا تا نامهٔ عزل از وصالت خوانده‌ام

ای بسا خون دلا کز دیده بر رخ رانده‌ام

بر نشان هرگز ندیدم بر دل بی رحم تو

گرچه هر تیری که اندر جعبه بد بفشانده‌ام

ظن مبر جانا که من برگشته‌ام از عاشقی

[...]

سنایی
 

نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش اول: شرف‌نامه » بخش ۲ - مناجات به درگاه باری عز شأنه

 

ز خود گرچه مرکب برون رانده‌ام

به راه تو در نیم‌ره مانده‌ام

نظامی
 

نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش اول: شرف‌نامه » بخش ۸ - تعلیم خضر در گفتن داستان

 

در آن دایره کاین سخن رانده‌ام

درون‌پرور خویش را خوانده‌ام

نظامی
 

نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش اول: شرف‌نامه » بخش ۴۳ - سگالش خاقان در پاسخ اسکندر

 

سخن بین کزو دور چون مانده‌ام

کجا بودم‌، ادهم کجا رانده‌ام‌!

نظامی
 

نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش دوم: خردنامه » بخش ۳۸ - وصیت نامه اسکندر

 

زهر دانشی دفتری خوانده‌ام

چو مرگ آمد آنجا فرومانده‌ام

نظامی
 

نظامی » خمسه » مخزن الاسرار » بخش ۱۲ - در مقام و مرتبت این نامه

 

من که درین منزل‌شان مانده‌ام

مرحله‌ای پیش‌تَرَک رانده‌ام

نظامی
 

نظامی » خمسه » مخزن الاسرار » بخش ۱۲ - در مقام و مرتبت این نامه

 

آب سخن بر درت افشانده‌ام

ریگ منم این که به‌جا مانده‌ام

نظامی
 

عطار » منطق‌الطیر » فی‌وصف حاله » فی وصف حاله

 

آنچ من بر فرق خلق افشانده‌ام

گر نمانم تا قیامت مانده‌ام

عطار
 

عطار » منطق‌الطیر » فی‌وصف حاله » صوفی که از مردان حق سخن می‌گفت و خطاب پیری به او

 

زانک من خون سرشک افشانده‌ام

تا چنین خون ریز حرفی رانده‌ام

عطار
 

عطار » منطق‌الطیر » فی‌وصف حاله » صوفی که از مردان حق سخن می‌گفت و خطاب پیری به او

 

من چنان در درد خود درمانده‌ام

کز همه آفاق دست افشانده‌ام

عطار
 

عطار » مظهرالعجایب » بخش ۷ - در ارتباط ولایت با نبوت

 

سالها من علم صوری خواند‌ه‌ام

لیک در راه یقین وامانده‌ام

عطار
 
 
۱
۲