گنجور

 
۱
۵
۶
۷
۸
۹
۲۹
 

مولانا » مجالس سبعه » المجلس الثالث » مناجات

 

گر پردۀ هستیت بسوزی به ریاضت

بیرون شوی زین ورطه که این خلق در آن است

پنهان شوی از خویش و ز کونین بیکبار

بر دیدۀ تو این سر آنگه بعیان است

این عالم نفی است، در اثبات توان دید

[...]

۳ بیت
مولانا
 

مولانا » مجالس سبعه » المجلس الثانی » مناجات

 

سوری که در او هزار جان قربان است

چه جای دهل‌زنان بی‌سامان است

۱ بیت
مولانا
 

مولانا » مجالس سبعه » المجلس الثالث » حکایت

 

دعوی عشق کردن آسان است

لیک آن را دلیل و برهان است

۱ بیت
مولانا
 

مجد همگر » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۳۰

 

تا ظن نبری که عشق در نقصان است

یا بی تو دل مرا سر و سامان است

از بیم زبان دشمنان خاموشم

ورنه غم از آنچه بود صد چندان است

۲ بیت
مجد همگر
 

مجد همگر » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۳۱

 

دستی که هزار درد را درمان است

بر بربستی وزان دلم حیران است

یعنی که ضمان روی خلق منم

بر سینه اگر دست نهادی زان است

۲ بیت
مجد همگر
 

سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۹

 

این باد بهار بوستان است؟

یا بوی وصالِ دوستان است؟

دل می‌برد این خط نگارین

گویی خط روی دلستان است

ای مرغ به دام دل گرفتار

[...]

۱۱ بیت
سعدی
 

سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۰

 

این خط شریف از آن بنان است

وین نقل حدیث از آن دهان است

این بوی عبیر آشنایی

از ساحت یار مهربان است

مهر از سر نامه برگرفتم

[...]

۹ بیت
سعدی
 

سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۱

 

چه روی است آن که پیش کاروان است

مگر شمعی به دست ساروان است

سلیمان است گویی در عماری

که بر باد صبا تختش روان است

جمال ماه پیکر بر بلندی

[...]

۱۳ بیت
سعدی
 

سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۲

 

هزار سختی اگر بر من آید آسان است

که دوستی و ارادت هزار چندان است

سفر دراز نباشد به پای طالب دوست

که خار دشت محبت گل است و ریحان است

اگر تو جور کنی جور نیست، تربیتست

[...]

۱۱ بیت
سعدی
 

سعدی » گلستان » باب سوم در فضیلت قناعت » حکایت شمارهٔ ۱۸

 

مرغِ بریان به چشمِ مَردمِ سیر

کمتر از برگِ تَرّه بر خوان است

وآنکه را دستگاه و قوَّت نیست

شلغمِ پخته، مرغِ بریان است

۲ بیت
سعدی
 

سعدی » گلستان » باب دوم در اخلاق درویشان » حکایت شمارهٔ ۴۴

 

کای فرومایه، این چه دندان است؟

چند خایی لبش؟ نه اَنبان است

۱ بیت
سعدی
 

سعدی » گلستان » باب دوم در اخلاق درویشان » حکایت شمارهٔ ۴۶

 

اگر کشوَرخدایِ کامران است

وگر درویشِ حاجتمندِ نان است

۱ بیت
سعدی
 

سعدی » گلستان » باب ششم در ضعف و پیری » حکایت شمارهٔ ۱

 

خواجه در بند نقش ایوان است

خانه از پایبند ویران است

۱ بیت
سعدی
 

سلطان ولد » ولدنامه » بخش ۳۲ - دربیان آنکه شعر اولیاء همه تفسیر است و سرّ قرآن زیرا که ایشان از خود نیست گشته‌اند و به خدا قائم‌اند. حرکت و سکون ایشان از حق است که «قلب‌المؤمن بین اصبعین من اصابع الرّحمن تقلبه کیف یشاء». آلت محض‌اند در دست قدرت حق؛ جنبش آلت را عاقل به آلت اضافت نکند بخلاف شعر شعراء که از فکرت و خیالات خود گفته‌اند و از مبالغه‌های دروغ تراشیده و غرضشان از آن اظهار فضیلت و خودنمایی بوده است همچون آن بت‌پرست که بتی را که خود می‌تراشد معبود خود می‌کند که «اتعبدون ما تنحتون» شعرا شعر اولیا را که از ترک حرص و فنای نفس آمده است همچو شعر خود می‌پندارند؛ نمی‌دانند که در حقیقت فعل و قول ایشان از خالق است، مخلوق را در آن مدخل نیست. زیرا شعر ایشان خودنمایی نیست خدانمایی است مثال این دو شعر چنان باشد که باد چون از طرف گلشن آید بوی گل رساند و چون از گلخن آید بوی ناخوش آورد اگرچه باد یکی است اما به سبب گذرگاه مختلف بویش مختلف شود هر که‌را مشامی باشد فرق هر دو را داند که «المؤمن کیس ممیز» یکی که سیر خاید اگرچه مشک گوید به مشامها بوی سیر رسد و برعکس هرکه مشک خاید و لفظ سیر گوید بوی مشک آید

 

زانکه این شعر شرح قرآن است

راحت روح و نور ایمان است

۱ بیت
سلطان ولد
 

سلطان ولد » ولدنامه » بخش ۳۲ - دربیان آنکه شعر اولیاء همه تفسیر است و سرّ قرآن زیرا که ایشان از خود نیست گشته‌اند و به خدا قائم‌اند. حرکت و سکون ایشان از حق است که «قلب‌المؤمن بین اصبعین من اصابع الرّحمن تقلبه کیف یشاء». آلت محض‌اند در دست قدرت حق؛ جنبش آلت را عاقل به آلت اضافت نکند بخلاف شعر شعراء که از فکرت و خیالات خود گفته‌اند و از مبالغه‌های دروغ تراشیده و غرضشان از آن اظهار فضیلت و خودنمایی بوده است همچون آن بت‌پرست که بتی را که خود می‌تراشد معبود خود می‌کند که «اتعبدون ما تنحتون» شعرا شعر اولیا را که از ترک حرص و فنای نفس آمده است همچو شعر خود می‌پندارند؛ نمی‌دانند که در حقیقت فعل و قول ایشان از خالق است، مخلوق را در آن مدخل نیست. زیرا شعر ایشان خودنمایی نیست خدانمایی است مثال این دو شعر چنان باشد که باد چون از طرف گلشن آید بوی گل رساند و چون از گلخن آید بوی ناخوش آورد اگرچه باد یکی است اما به سبب گذرگاه مختلف بویش مختلف شود هر که‌را مشامی باشد فرق هر دو را داند که «المؤمن کیس ممیز» یکی که سیر خاید اگرچه مشک گوید به مشامها بوی سیر رسد و برعکس هرکه مشک خاید و لفظ سیر گوید بوی مشک آید

 

همه قرآن ثنای ایشان است

شرح عباد و اهل ایمان است

۱ بیت
سلطان ولد
 
 
۱
۵
۶
۷
۸
۹
۲۹
 
تعداد کل نتایج: ۵۷۷