گنجور

فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و اسفندیار » بخش ۲۹

 

کنون زین سخن یافتی کام دل

بیارای و بنشین به آرام دل

فردوسی
 

سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۱۴ - کشتن فرامرز، مهارک هندی را

 

بدین گونه یک ماه با کام دل

ببودند شادان به آرام دل

سرایندهٔ فرامرزنامه
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۶ - لاله رخ

 

تا بسته ام بدان دو رخ لاله فام دل

مانند لاله سوخته دارم مدام دل

گشت از طپانچه لاله رخ من رخام رنگ

در عشق روی لاله رخان رخام دل

دانه است و دام خال و خم زلف آن صنم

[...]

سوزنی سمرقندی
 

عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۵۲

 

صورت نبندد ای صنم، بی زلف تو آرام دل

دل فتنه شد بر زلف تو، ای فتنهٔ ایام دل

ای جان به مولای تو، دل غرقهٔ دریای تو

دیری است تا سودای تو، بگرفت هفت اندام دل

تا جان به عشقت بنده شد، زین بندگی تابنده شد

[...]

عطار
 

عطار » منطق‌الطیر » حکایت بوتیمار » حکایت بوتیمار

 

او چو خود را می‌نیابد کام دل

تو نیابی هم از او آرام دل

عطار
 

عطار » اشترنامه » بخش ۱۵ - جواب عیسی علیه السلام سبیحون را

 

این یکی عمر از خوشی و کام دل

برده بر سر یافته آرام دل

عطار
 

ظهیر فاریابی » ترکیبات » شمارهٔ ۴

 

ای حلقه های سنبل زلف تو دام دل

وی مهر زر مهر تو دایم به نام دل

در تنگنای سینه که لشکر گه غم است

شد دل غلام روی تو و جان غلام دل

در دل مقام داری و این طرفه ترکه هست

[...]

ظهیر فاریابی
 

نجم‌الدین رازی » مرصاد العباد من المبدأ الی المعاد » باب پنجم » فصل دوم

 

ز دانا توان یافت آرام دل

ز نادان نیابد کسی کام دل

نجم‌الدین رازی
 

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۳۳

 

ای تو ولی احسان دل ای حسن رویت دام دل

ای از کرم پرسان دل وی پرسشت آرام دل

ما زنده از اکرام تو ای هر دو عالم رام تو

وی از حیات نام تو جانی گرفته نام دل

بر گرد تن دل حلقه شد تن با دلم همخرقه شد

[...]

مولانا
 

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۳۶

 

حلقه دل زدم شبی در هوس سلام دل

بانگ رسید کیست آن گفتم من غلام دل

شعله نور آن قمر می‌زد از شکاف در

بر دل و چشم رهگذر از بر نیک نام دل

موج ز نور روی دل پر شده بود کوی دل

[...]

مولانا
 

حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۷۶۶

 

هیهات اگر به دستِ من استی زمامِ دل

هرگز نبردمی دگر از غصّه نامِ دل

بسیار دست و پای زدم در خلاصِ جان

رویِ خلاص نیست به حیلت ز دامِ دل

از بدوِ کون اگر غم و دل توأمان نبُد

[...]

حکیم نزاری
 

سلمان ساوجی » فراق نامه » بخش ۱۵ - نصیحت

 

لب وصل شیرین کند کام دل

حرام است بر عاشق آرام دل

سلمان ساوجی
 
 
۱
۲