گنجور

نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۴ - سبب نظم کتاب

 

گرچه نمک تمام دارد

بر سفره کباب خام دارد

نظامی
 

نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۵ - در مدح شروانشاه اخستان بن منوچهر

 

دریا‌ی خوشاب نام دارد

زو آب حیات وام دارد

نظامی
 

نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۶ - خطاب زمین بوس

 

مرغی که همای نام دارد

چون فرخی تمام دارد

نظامی
 

نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۶ - خطاب زمین بوس

 

با رفعت و قدر نام دارد

بر فتح و ظفر مقام دارد

نظامی
 

نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۱۵ - زاری کردن مجنون در عشق لیلی

 

نام تو مرا چو نام دارد

کاو نیز دو یا دو لام دارد

نظامی
 

عطار » هیلاج نامه » بخش ۳۳ - در حقیقت سرّ منصور و دریافتن اعیان گوید

 

در این منزل که دنیا نام دارد

که را دیدی که اینجا کام دارد

عطار
 

عطار » هیلاج نامه » بخش ۵۳ - جواب منصور شیخ جنید را (قس)

 

درینجایت که دنیا نام دارد

که عاشق دید او ناکام دارد

عطار
 

عطار » مظهر » بخش ۷ - در اشاره بتألیفات خود و عدد ابیات آنها فرماید

 

هر آنکس را که حیدر جام دارد

در او مستی حقّ آرام دارد

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۰ - هم در عیان و بیچونی ذات و تحقیق صفات گوید

 

حیاتی طیبه آن نام دارد

که شاه اندر یداللّه جام دارد

عطار
 

عراقی » لمعات » لمعۀ پانزدهم

 

هستی که بحق قوام دارد

او نیست، ولیک نام دارد

عراقی
 

اوحدی » دیوان اشعار » مربع

 

آن سرو سهی چه نام دارد؟

کان قامت خوش خرام دارد

خلقی متحیرند در وی

تا خود هوس کدام دارد؟

ماهی که به حسن او صنم نیست

[...]

اوحدی
 

اوحدی » دیوان اشعار » مربع

 

آن سرو سهی چه نام دارد؟

کان قامت خوش خرام دارد

اوحدی
 

اوحدی » دیوان اشعار » مربع

 

خلقی متحیرند در وی

تا خود هوس کدام دارد؟

گر دور شود ز دیده غم نیست

کندر دل و جان مقام دارد

آنرا خبری بود ز حالم

[...]

اوحدی
 

ابن یمین » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ١ - کارنامه

 

رشید ملک قاسم نام دارد

بر اوج مهتری آرام دارد

ابن یمین
 

کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۳۰۱

 

آن شهسوار خویان بارب چه نام دارد

در حسن و دلربائی لطف تمام دارد

عشان را حلال است اندوه دوست خوردن

خونش حلال بادا آنکو حرام دارد

دل خواهد که گیرد سیم برش در آغوش

[...]

کمال خجندی
 

حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۸

 

آن کس که به دست، جام دارد

سلطانیِ جَم، مُدام دارد

آبی که خِضِر، حیات از او یافت

در می‌کده جو، که جام دارد

سررشتهٔ جان، به جام بگذار

[...]

حافظ
 
 
۱
۲