فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۴۴ - آمدن رامین به دز اشکفت دیوان پیش ویس
کجا فرخ نشان رام دارد
همش فرخندگی زین نام دارد
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۶۵ - شنیدن خسرو از اوصاف شِکر خانمِ اسپهانی (اصفهانی)
شِکر گر چاشنی در جام دارد
ز شیرینی حلاوت وام دارد
نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۵ - در مدح شروانشاه اخستان بن منوچهر
دریای خوشاب نام دارد
زو آب حیات وام دارد
نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۱۵ - زاری کردن مجنون در عشق لیلی
نام تو مرا چو نام دارد
کاو نیز دو یا دو لام دارد
عطار » خسرونامه » بخش ۲۸ - رسیدن نامهٔ گل به خسرو و زاری کردن او و رفتن در پی گل به اسپاهان
سمنبر عارضی گلفام دارد
ز لطف و نازکی گل نام دارد
عطار » هیلاج نامه » بخش ۳۳ - در حقیقت سرّ منصور و دریافتن اعیان گوید
در این منزل که دنیا نام دارد
که را دیدی که اینجا کام دارد
عطار » هیلاج نامه » بخش ۵۳ - جواب منصور شیخ جنید را (قس)
درینجایت که دنیا نام دارد
که عاشق دید او ناکام دارد
عطار » مظهر » بخش ۷ - در اشاره بتألیفات خود و عدد ابیات آنها فرماید
هر آنکس را که حیدر جام دارد
در او مستی حقّ آرام دارد
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۰ - هم در عیان و بیچونی ذات و تحقیق صفات گوید
حیاتی طیبه آن نام دارد
که شاه اندر یداللّه جام دارد
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مجنون و لیلی » بخش ۲۹ - خبر یافتن مجنون دردمند، از بیماری لیلی، و از حلقهٔ سگان بیابان زنجیر گسستن، و به حلقه زدن در لیلی آمدن، و از پیش جنازهٔ لیلی را در حلقهٔ رحیل دیدن، و نثار شاهانه از دیده ریختن، و به موافقت محفه عروس، سوی شبستان لحد، بر عزم خلوت صحیحه روان شدن
گر عاشقی این مقام دارد،
تقوای جهان چه نام دارد؟
اوحدی » دیوان اشعار » مربع
آن سرو سهی چه نام دارد؟
کان قامت خوش خرام دارد
خلقی متحیرند در وی
تا خود هوس کدام دارد؟
ماهی که به حسن او صنم نیست
[...]
اوحدی » دیوان اشعار » مربع
خلقی متحیرند در وی
تا خود هوس کدام دارد؟
گر دور شود ز دیده غم نیست
کندر دل و جان مقام دارد
آنرا خبری بود ز حالم
[...]
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۳۰۱
آن شهسوار خویان بارب چه نام دارد
در حسن و دلربائی لطف تمام دارد
عشان را حلال است اندوه دوست خوردن
خونش حلال بادا آنکو حرام دارد
دل خواهد که گیرد سیم برش در آغوش
[...]
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۸
آن کس که به دست، جام دارد
سلطانیِ جَم، مُدام دارد
آبی که خِضِر، حیات از او یافت
در میکده جو، که جام دارد
سررشتهٔ جان، به جام بگذار
[...]