گنجور

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی گرشاسپ » بخش ۲

 

کشد جوشن و خود و کوپال او

تن پیلوار و بر و یال او

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » رزم کاووس با شاه هاماوران » بخش ۱۱

 

ز چنگ و بر و بازو و یال او

به گردن برآوردهٔ گوپال او

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » جنگ بزرگ کیخسرو با افراسیاب » بخش ۳۳

 

سپاهی که دیدند گوپال او

سر ترگ و برز و فر و یال او

فردوسی
 

خواجه عبدالله انصاری » سخنان پیر طریقت » بخش ۱۴

 

دو صد عالم که روحانیست از فرفضال او

دوصد گیتی که نورانیست از نور جمال او

خواجه عبدالله انصاری
 

منوچهری » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۱۱ - در تهنیت جشن مهرگان و مدح سلطان مسعود غزنوی

 

باز ببرید سر او به جدال او

وانهمه بچگکان را به مثال او

پس به گردونش نهاد او و عیال او

گاو و گردون بکشیدند رحال او

منوچهری
 

منوچهری » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۱۱ - در تهنیت جشن مهرگان و مدح سلطان مسعود غزنوی

 

در فکندش به جوال و به حبال او

سر با ریش همیدون اطفال او

منوچهری
 

سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۲۲ - عاشق شدن دختر کهیلا بر فرامرز

 

بدیدم بر و چهره و یال او

همان ساعد و زخم کوپال او

سرایندهٔ فرامرزنامه
 

سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۳۴ - رفتن فرامرز به خاور زمین و کشتن مرغ را

 

ز منقار و پرواز و چنگال او

هم از استخوان و بر و بال او

سرایندهٔ فرامرزنامه
 

سنایی » دیوان اشعار » ترجیعات » شمارهٔ ۲ - ترجیع در مصیبت ضیاء الدین محمد مشهور به سیف المناظرین

 

از نکبت زمانه و حال و محال او

تا چند گویم ای مه دی ماه و حال او

خود در کمال چرخ نه بس آب و روشنیست

ای خاک تیره بر سر چرخ و کمال او

خون فنا بریخته کو ریخت خون او

[...]

سنایی
 

مجیرالدین بیلقانی » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۱۵

 

یعنی دوای جان، فلکی کز جلال او

عین الکمال کرد ستم بر کمال او

یعنی دوای جان فلکی کز جلال او

عین الکمال کرد ستم بر کمال او

یعنی دوای جان، فلکی کز جلال او

[...]

مجیرالدین بیلقانی
 

نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش اول: شرف‌نامه » بخش ۸ - تعلیم خضر در گفتن داستان

 

چنان برگشاید پر و بال او

که نیک‌اختری خیزد از فال او

نظامی
 

نظامی » خمسه » مخزن الاسرار » بخش ۵۱ - داستان کودک مجروح

 

شد نفس‌ِ آن دو سه همسال او

تنگ‌تر از حادثهٔ حال او

نظامی
 

عطار » منطق‌الطیر » در نعت رسول » در نعت رسول ص

 

او فصیح عالم و من لال او

کی توانم داد شرح حال او

عطار
 

عطار » منطق‌الطیر » عذر آوردن مرغان » حکایت مرگ ققنس

 

آتشی بیرون جهد از بال او

بعد آن آتش بگردد حال او

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۹ - بود این آن زمان از خویش پنهان

 

گهی خورشید باشد بی زوال او

گهی چون مه شود در اتصال او

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۲ - تمامی اشیا از یک نور واحدند (ادامه)

 

ز حُسنش بگذرانید و خیال او

ز عقل و قلبت و آنگه وصال او

عطار
 

عطار » مظهرالعجایب » بخش ۱۲ - اشاره به حدیث غدیرخم

 

تا برآید نی بگوید فال او

در معانی جملهٔ احوال او

عطار
 
 
۱
۲
۳
۵