ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۵۴
دل ز افتعال اهل زمانه ملا شدم
زایشان به قول و فعل ازیرا جدا شدم
تا همچو زید و عمرو مرا کور بود دل
عیبم نکرد هیچ کسی هر کجا شدم
گاهی ز درد عشق پس خوب چهرگان
[...]
عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۹۶
گم شدم در خود نمیدانم کجا پیدا شدم
شبنمی بودم ز دریا غرقه در دریا شدم
سایهای بودم از اول بر زمین افتاده خوار
راست کان خورشید پیدا گشت ناپیدا شدم
زآمدن بس بینشانم وز شدن بس بیخبر
[...]
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۷۸ - در شرح احوال خود و خواب دیدن حضرت مولی و شفا دادن او را فرماید
من ز لطف او بحق بینا شدم
من ز نطق او بحق گویا شدم
عطار » اشترنامه » بخش ۱۴ - حكایت عیسی علیه السلام با جهودان
نطفه بودم دررحم گویا شدم
در ره جانان بکل بینا شدم
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۲۰۰ - عذر گفتن کدبانو با نخود و حکمت در جوش داشتن کدبانو نخود را
زین دو جوشش قوت حسها شدم
روح گشتم پس ترا استا شدم
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۴۱۷
با تو چه روز بود که من آشنا شدم؟
کز روزگار صبر و سلامت جدا شدم
هر دم به خون دیده خود غرقه می شوم
من خون گرفته با تو کجا آشنا شدم؟
از من قرار و صبر، ندانم کجا شدند؟
[...]
خیالی بخارایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۹۰
تا خاک راه همت اهل صفا شدم
در دیده ها عزیزتر از توتیا شدم
من عندلیب گلشن قدسم ولی چه سود
کز زلف تو مقیّد دام بلا شدم
گرچه شدم ز کعبه به بتخانه باک نیست
[...]
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۱۱۱۴
از خاکیان ز صافی طینت جدا شدم
از دست روزگار برون چون دعا شدم
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۳۶۳
پیش چشمم شد روان گر تشنه دریا شدم
یافتم جویاتر از خود هر چه را جویا شدم
چون الف کز مد بسم الله بیرون شد نیافت
محو در نظاره ان قامت رعنا شدم
چون شرر بر نقد جان می لرزم از آهن دلان
[...]
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۷۹۷
از خاکیان ز صافی طینت جدا شدم
از دست روزگار برون چون دعا شدم
آورد روی عشرت روی زمین به من
تا قانع از جهان به مقام رضا شدم
چون آب تیغ بود وفادار، شبنمم
[...]
قدسی مشهدی » غزلیات » شمارهٔ ۳۸۸
عمری چو جاهلان پی چون و چرا شدم
بستم ز حرف لب، چو به حرف آشنا شدم
پای از گلیم فقر نکردم فزون دراز
با آنکه در دیار سخن، پادشا شدم
زد بر زمین همان نفسش هرچه برگرفت
[...]
جویای تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۶۲
بستهٔ خود بودم از فیض ریاضت وا شدم
برگداز خویش تا بستم کمر، دریا شدم
بستن لب، بال پرواز است مرغ ناله را
تا خموشی پیشه کردم، بیشتر رسوا شدم
گشته ام دیوانه تر تا سوختم داغ جنون
[...]
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۹۱
آرزویی در گره بستم دُرّی یکتا شدم
حسرتی از دیده بیرون ریختم دربا شدم
نسخهٔ آزادیام خجلت کش شیرازه بود
از تپیدنها ورق گرداندم و اجزا شدم
عیشم از آغاز عرض کلفت انجام دید
[...]
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۹۲
بالی از آزادی افشاندم قفس پیما شدم
خواستم ناز پری انشاکنم مینا شدم
صحبت بیگفتگویی داشتم با خامشی
برق زد جرات لبی واکردم وتنها شدم
صد تعلق در طلسم وهم هستی بستهاند
[...]
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۹۳
چون حباب آن دم که سیر آهنگ این دریا شدم
درگشاد پردهٔ چشم از سر خود وا شدم
عرصهٔ آزادی از جوش غبارم تنگ بود
بر سر خود دامنی افشاندم و صحرا شدم
معنیم از شوخی اظهار آخر لفظ توست
[...]
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۹۴
زبن باغ تا ستمکش نشو و نما شدم
خون گشتم آنقدر که به رنگ آشنا شدم
بوی گلم جنون دو عالم بهار داشت
زبن یک نفس هزار سحر فتنه وا شدم
دل دانهای نبودکهگردد به جهد نرم
[...]
حزین لاهیجی » مثنویات » صفیر دل » بخش ۱۱ - تذکر این حدیث مصطفی که الدّال علی الخیر کفاعله
چو گفتار او کارفرما شدم
به ذکر خداوند، گویا شدم
ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۱۳۶ - رجوع به تتمه حکایت خلیل الرحمن
قطره ای بودم سوی دریا شدم
سوی آن دریای بی پهنا شدم
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ دوم در ذکر فضلا و محقّقین حکما » بخش ۱۳ - امری شیرازی
چون به فضل ایزد بی چون به حق بینا شدم
آگه از کنهِ رموزِ عَلَّمَ الأَسْما شدم
بر براق تن چو بر معراج جان کردم عروج
عارفِ اسرار سُبْحانَ الذی اَسْری شدم
جبرئیل نطق چون از عرشِ دل آورد وحی
[...]