ایرانشان » بهمننامه » رفتن شاه بهمن به کشمیر به طلب دختران و خواهران فرامرز » بخش ۱۸ - درآمدن شاه بهمن در دخمه گرشاسب و نریمان و سام و رستم
ز من فرهی روی برگاشته
بدینسان مرا خوار بگذاشته
ایرانشان » بهمننامه » باز آمدن بهمن از هند به ایران و رها کردن زال و دختران رستم از بند » بخش ۱ - باز آمدن بهمن از هند به ایران و رها کردن زال و دختران رستم از بند
به دینار یکسر بینباشته
گذشته ز سر خوار بگذاشته
میبدی » کشف الاسرار و عدة الابرار » ۳- سورة آل عمران- مدنیة » ۳۲ - النوبة الثالثة
گر آب دهی نهال خود کاشته
ور پست کنی بنا خود افراشته
من بنده همانم که تو پنداشته
از دست میفکنم چو برداشته
نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش اول: شرفنامه » بخش ۲۸ - ویران کردن اسکندر آتشکدههای ایران زمین را
مغانه می لعل برداشته
به باد مغان گردن افراشته
نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش اول: شرفنامه » بخش ۳۸ - رفتن اسکندر به غار کیخسرو
کزان ره روش بود برداشته
به خار و به خارا برانباشته
نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش اول: شرفنامه » بخش ۳۸ - رفتن اسکندر به غار کیخسرو
از آن برف سر در جهان داشته
دره تا گریوه شد انباشته
نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش اول: شرفنامه » بخش ۴۳ - سگالش خاقان در پاسخ اسکندر
همه آلت جنگ برداشته
چو دریایی از آهن انباشته
نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش اول: شرفنامه » بخش ۴۸ - رسیدن اسکندر به کشور روس
کلاه مرصع برافراشته
قبا تا کف پای بگذاشته
نظامی » خمسه » مخزن الاسرار » بخش ۱۸ - خلوت دوم در عشرت شبانه
بر ره دل شاخ سمن کاشته
خار به نوکِّ مژه برداشته
عطار » منطقالطیر » عذر آوردن مرغان » پند دیوانهای با خواجهای ناسپاس
منظری سر بر فلک افراشته
چار دیوارش به زر بنگاشته
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۶۲ - حکایت در تمثیل حال نادانان، که بخود گمان دانائی برند، و از حقیقت حال دانایان بیخبرند و طریقۀ دانایان از نادان شمرند
در جهان هر کس که تخمی کاشته
کشته است این تخم و بر برداشته
عطار » مصیبت نامه » آغاز کتاب » بخش ۳۳ - الحكایة و التمثیل
جمله بر تقلید سر افراشته
پیشوایان را چو خود پنداشته
عطار » مصیبت نامه » بخش بیست و هفتم » بخش ۷ - الحكایة و التمثیل
آن یکی دیوانه سرافراشته
سر بسوی آسمان برداشته
عطار » اشترنامه » بخش ۲۴ - رسیدن سالک با پرده چهارم
هم یقین او گمان برداشته
شعله های نور را بفراشته
عطار » اشترنامه » بخش ۲۷ - رسیدن سالك وصول با پرده ششم
اندران مهره بسی خط داشته
برصفت آن لمعهها بفراشته
عطار » اشترنامه » بخش ۲۸ - سؤال سالك وصول از پیر
اصلی اما فرع را بگذاشته
فرع فرع تو همه بگماشته
اثیر اخسیکتی » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۱ - مدح سلطان ارسلان طغرل
ای جنابت چون سپهر افراشته
چرخ ارکان چون توئی ناداشته
در وغا روز هزیمت شیر چرخ
ز اژدهای رایتت بر کاشته
هرچه در این سفره ی آب است و خاک
[...]
اثیر اخسیکتی » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۳ - مدح
ای پایه شرف ز فلک بر گذاشته
مدح تو را زمانه بدل برنگاشته
هر روز شاه شرق براین چتر آبگون
در ظل رایت تو علم برفراشته
مثال تو یک خلف پدر و مادر وجود
[...]
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۱۰ - قصهٔ خلیفه کی در کرم در زمان خود از حاتم طائی گذشته بود و نظیر خود نداشت
رایت اکرام و داد افراشته
فقر و حاجت از جهان بر داشته
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۵۶ - در بیان آنک حال خود و مستی خود پنهان باید داشت از جاهلان
حاملند و خود ز جهل افراشته
راکب و محمول ره پنداشته