گنجور

خواجه عبدالله انصاری » مناجات نامه » مناجات شمارهٔ ۱۶۴

 

کی باشد کین قفس بپروازم

در باغ الهی آشیان سازم

خواجه عبدالله انصاری
 

خواجه عبدالله انصاری » سخنان پیر طریقت » بخش ۶۸

 

کی باشد کاین قفس بپردازم

در باغ الهی آشیان سازم

خواجه عبدالله انصاری
 

خواجه عبدالله انصاری » مناجات پیر انصار » شمارهٔ ۱۵۶

 

کی باشد کین قفس بپردازم

در باغ الهی آشیان سازم

خواجه عبدالله انصاری
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۴ - اندر بستن دایه مر شاه موبد را بر ویس

 

من این چاره که گفتم زود سازم

بدو کوته کنم رنج درازم

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۵ - بغایت رسیدن عشق رامین بر ویس

 

نه با یاران به میدان اسپ تازم

نه چوگان گیرم و نه گوی بازم

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۷۴ - گفتن رفیدا حال رامین با گل

 

نه با مردم به صحرا اسب تازم

نه با یاران به میدان گوی بازم

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۸۵ - پاسخ دادن ویس رامین را

 

برفتی تا نبینی خشم و نازم

ببردی کبگ مهر از پیش بازم

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۱۳ - در انجام کتاب گوید

 

به فرخنده لقایت چون ننازم

که با او از همه کس بی نیازم

فخرالدین اسعد گرگانی
 

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۱۷ - هم در آن مقوله

 

چون مشرفست همت بر رازم

نفسم غمی نگردد از آزم

چون در به زیر پاره الماسم

چون زر پخته در دهن گازم

بسته دو پای و دوخته دو دیده

[...]

مسعود سعد سلمان
 

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۹۲

 

آنم که اگر به خلد جایی سازم

حورالعین را کشید باید نازم

رضوان سبک ار پیش نیاید بازم

بر تابم روی و سوی دوزخ تازم

مسعود سعد سلمان
 

سنایی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۱۴ - در آرزوی مرگ

 

کی باشد کاین قفس بپردازم

در باغ الاهی آشیان سازم

با روی‌نهفتگان دل یک‌دم

در پردهٔ غیب عشق‌ها بازم

کش در چمن رسول بخرامم

[...]

سنایی
 

سنایی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۱۵

 

بخ بخ اگر این علم برافرازم

در تفرقه سوی جمع پردازم

باشد بینم رخان معشوقم

وز صحبت خود دری کند بازم

از راهبران عشق ره پسرم

[...]

سنایی
 

سنایی » طریق التحقیق » بخش ۱۹ - در شکایت احوال

 

بروم باهنر همی سازم

وزهنر بر فلک سرافرازم

سنایی
 

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۳

 

بی تو چونان زغم هجر تو می بگدازم

که بگوشی نرسد صعب ترین آوازم

کشته عشق توام جای ملامت باشد؟

خود بدین زنده ام انصاف و بدین مینازم

چند بردوخته چشم از تو درم پرده خویش

[...]

جمال‌الدین عبدالرزاق
 
 
۱
۲
۳
۱۲