فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۹۴ - پشیمان شدن ویس از کردهٔ خویش
به جان اندر امید و آز باشد
به عشق اندر عتاب و ناز باشد
عطار » الهی نامه » بخش چهاردهم » (۲۲) حکایت سلطان محمود با مظلوم
کسی کاندر میان ناز باشد
کجا برهاندش دَر باز باشد
عطار » بیان الارشاد (مفتاح الاراده) » بخش ۳۲ - در بیان شاهد بازی و اینکه شاهد بازی که را مسلم باشد
نشان آنکه شاهد باز باشد
بشاهد بر ازو صد ناز باشد
عطار » هیلاج نامه » بخش ۶ - در اسرار عشق الهی فرماید
ترا تا صورت اینجا باز باشد
دلت پر غصه و پر راز باشد
عطار » هیلاج نامه » بخش ۲۲ - در نموداری عشق به هر انواع گوید
که با عشقت در اینجا راز باشد
کسی باید که او دمساز باشد
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۱۱ - در خطاب کردن با دل در رموز معانی فرماید
در این چنبر عیان راز باشد
کسی کو را دو چشمش باز باشد
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۱۰۱ - در صفت وصل و دریافتن راز کل بهر نوع فرماید
هر آن کو با یقین همراز باشد
دوعالم بر دلش در باز باشد
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۱۴ - در صفت دنیا فرماید
ترا حاصل حقیقت راز باشد
اگر چشمت در اینجا باز باشد
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۰ - هم در عیان و بیچونی ذات و تحقیق صفات گوید
کمال عشق دروی راز باشد
ز عشق دوست او سرباز باشد
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۴
شب عاشقان بیدل چه شبی دراز باشد
تو بیا کز اول شب در صبح باز باشد
عجب است اگر توانم که سفر کنم ز دستت
به کجا رود کبوتر که اسیر باز باشد
ز محبتت نخواهم که نظر کنم به رویت
[...]
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۱۷
چندان که یار ما را در حسن ناز باشد
ما را هزار چندان با او نیاز باشد
عمری به سوی زلفش سرگشته چون نسیمم
بیماروار حیران، تا کی جواز باشد؟
در یک نظر فریبد محراب ابروی او
[...]
قاسم انوار » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۵۹
ارنی و لن ترانی راز و نیاز باشد
نزدیک مرد عارف این هر دو باز باشد
گر رهروی، بدانی،ای معدن امانی
بیرون ازین دو منزل دریای راز باشد
در ذرها ببینی انوار حسن جانان
[...]
قاسم انوار » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۸ - بیان واقعه دیدن امیر تیمور
که با او این چنین اعزاز باشد؟
زمانی ناز و گاهی راز باشد؟
جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۲۶ - پیغام فرستادن مجنون پیش پدر تا لیلی را برای وی خواستگاری کند و بردن پدر وی اعیان قبیله را به جهت کفایت این مقصود
او صدر سریر ناز باشد
آزاده و سرفراز باشد
محتشم کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۹۸
گفتم تو را متاعی بهتر ز ناز باشد
از عشوه گفت آری گر عشقباز باشد
قدت به سرو آزاد تشریف بندگی داد
این جامه بر قد او ترسم دراز باشد
منشین ز آتش من آهنین دل ایمن
[...]
میلی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۶
ز نیازمندی من، گرش احتراز باشد
نکنم ازو شکایت، که گناه ناز باشد
به دل پر از شکایت، سر حرف باز کردم
تو مدار گوش با من، که سخن دراز باشد
ز گلی فتاده گویا، به دل تو خارخاری
[...]
وحشی بافقی » فرهاد و شیرین » بخش ۹ - گفتار در نکویی خموشی و عشق
خموشی پرده پوش راز باشد
نه مانند سخن غماز باشد
نیر تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۵۱
نسزد چنین جمالی به حجاب ناز باشد
درِ دولت است بگذار همیشه باز باشد
اگرش ببینی ای دل گلههای زلف او را
برِ او مگوی ترسم که سخن دراز باشد
سر و عقل و جان و دینم همه پاک بردی و غم
[...]