گنجور

فردوسی » شاهنامه » داستان خاقان چین » بخش ۱

 

بگیتی چنو نامداری نبود

وزو پیلتن تر سواری نبود

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی گشتاسپ صد و بیست سال بود » بخش ۲۷

 

به بلخ اندرون نامداری نبود

وزان گُرزداران سواری نبود

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی اردشیر » بخش ۹

 

چو او در جهان شهریاری نبود

پس از مرگ او یادگاری نبود

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » جنگ بزرگ کیخسرو با افراسیاب » بخش ۳

 

به لشکر چون او نامداری نبود

به هر کار چون او سواری نبود

فردوسی
 

سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۴۸ - دیدن فرامرز،دخمه هوشنگ شاه

 

به گیتی چو من شهریاری نبود

چو من نامور کامکاری نبود

سرایندهٔ فرامرزنامه
 

ایرانشان » کوش‌نامه » بخش ۱۰۳ - پیام کوش به نزد پدر و پاسخ او

 

همان بود کز بخت یاری نبود

مرا لشکر کارزاری نبود

ایرانشان
 

عین‌القضات همدانی » لوایح » فصل ۲۰

 

در عشق چو اختیار یاری نبود

بی عشق ز اختیار یاری نبود

در بارگه مراد معشوقهٔ ما

جز عشق به‌اختیار کاری نبود

عین‌القضات همدانی
 

عین‌القضات همدانی » لوایح » فصل ۵۶

 

در عشق دلا عیب و عواری نبود

وانجا که بود ز عشق عاری نبود

این جمله از آنست که مر عاشق را

در عالم عشق اختیاری نبود

عین‌القضات همدانی
 

نظامی » خمسه » مخزن الاسرار » بخش ۳۴ - مقالت هشتم در بیان آفرینش

 

در کف این ملک یسار‌ی نبود

در ره این خاک غبار‌ی نبود

نظامی
 

عطار » مختارنامه » باب بیست و پنجم: در مراثی رفتگان » شمارهٔ ۱۸

 

چون گریهٔ من ابر بهاری نبود

چون نالهٔ من ناله بزاری نبود

چون من زغم مرگ تو ای یار عزیز

در شهر به صد هزار خواری نبود

عطار
 

عطار » مختارنامه » باب سی و دوم: در شكایت كردن از معشوق » شمارهٔ ۳

 

گر با غم تو مرا شماری نبود

دور از تو غم مرا کناری نبود

گر در ره ما هر دو غباری افتاد

شک نیست که راه بیغباری نبود

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » بخش هشتم » بخش ۹ - الحكایة و التمثیل

 

برد خادم هر دو بازاری نبود

تا بشب گشت و خریداری نبود

عطار
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب السادس: فی ما هو جامع لشرایط العشق و المشاهَده و الحسن و الموافقه و ما یلیق بهذا الباب » شمارهٔ ۵۶

 

هر دل که درو عشق نگاری نبود

مرده شمرش که زنده باری نبود

هر دل که درو نباشد از عشق اثر

در هیچ حسابی و شماری نبود

اوحدالدین کرمانی
 

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۲۰ - ملامت‌کردن مردم شخصی را کی مادرش را کشت به تهمت

 

زانک کس را از خدا عاری نبود

حاسِدِ حق، هیچ دَیّاری نبود

مولانا
 

جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۷۲

 

یار ما را بیش از این با ما سر یاری نبود

در غم حال منش یک لحظه غمخواری نبود

زاری من از فلک بگذشت و در هجران او

وآن بت سنگین دلم رحمش بر آن زاری نبود

دل ببرد و جان شیرینم به دست غم سپرد

[...]

جهان ملک خاتون
 

عرفی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۳

 

در ازل رفتم به سیر کعبه و یاری نبود

آمدم در دیر، راهب بود و بیکاری نبود

کفر و دین و کعبه و دیر از ازل بودند، لیک

صلح و جنگی بر سر تسبیح و زناری نبود

در سبک روحی مثل بودند طاعت پیشه گان

[...]

عرفی
 

جویای تبریزی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۶۱

 

خوب است که زخم یار کاری نبود

جز لذت درد امیدواری نبود

شمشیر توام کرد به یک زخم شهید

با دولت تیز پایداری نبود

جویای تبریزی
 

وفایی شوشتری » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۸

 

در گلشن عمر ما بهاری نبود

دهر است «وفایی» اعتباری نبود

گویند که فاعلیم و مختار چرا

پس مفعولیم و اختیاری نبود

وفایی شوشتری
 

صفی علیشاه » تفسیر منظوم قرآن کریم » ۲- سوره بقره » ۹۶- آیات ۱۹۶ تا ۲۰۳

 

همچنان کو بود و دیّاری نبود

در سپاسش نطق و گفتاری نبود

صفی علیشاه
 
 
۱
۲