گنجور

رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۸۶

 

بیا، دل و جان را به خداوند سپاریم

اندوه درم و غم دینار نداریم

جان را ز پی دین و دیانت بفروشیم

وین عمر فنا را بره غزو گزاریم

رودکی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی بهرام گور » بخش ۱۴

 

ز نادانی آمد گنهکاریم

گمانم که دیوانه پنداریم

فردوسی
 

ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۴۸۷

 

جانا من و تو نمونهٔ پرگاریم

سر گرچه دو کرده‌ایم یک تن داریم

بر نقطه روانیم کنون چون پرگار

در آخر کار سر به هم باز آریم

ابوسعید ابوالخیر
 

ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۵۱

 

به راه دین نبی رفت ازان نمی‌یاریم

که راه با خطر و ما ضعیف و بی‌یاریم

چو روز دزد ره ما گرفت اگر به سفر

بجز به شب نرویم، ای پسر، سزاواریم

ازین به سان ستاره به روز پنهانیم

[...]

ناصرخسرو
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲ - گفتار اندر ستایش محمد مصطفى علیه السلام

 

سپاس و شکر ایزد چون گزاریم

مگر جان را به شکر او سپاریم

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲ - گفتار اندر ستایش محمد مصطفى علیه السلام

 

نگه داریم دین تا روح داریم

به یزدان روح و دین با هم سپاریم

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۳۳ - رفتن ویس از مرو شاهجان به کوهستان

 

چنان در خرمی گیتی گذاریم

که هرگز یکدگر را یاد ناریم

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۳۴ - رفتن رامین به همدان به جهت ویس

 

من و تو روز در شادی گذاریم

ز فردا هیچ گونه یاد ناریم

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۳۷ - سرزنش کردن موبد ویس را

 

همی گفتی که ما دو نیک یاریم

به یاری یکدگر را جان سپاریم

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۵۳ - رفتن رامین به گوراب و دور افتادن از ویس

 

که روز رنج و سختی درگذاریم

پس او را ناز و شادی در پس آریم

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۵۸ - رفتن دایه به گوراب نزد رامین

 

اگر صد سال دیگر مهر کاریم

نگه کن تا به فرجامش چه داریم

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۷۶ - پاسخ نامهء ویس از رامین

 

بیا تا این جهان را باد داریم

ز روز رفته هرگز یاد ناریم

فخرالدین اسعد گرگانی
 

قطران تبریزی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۰۴

 

ما دل ز وفا و مهر تو برداریم

بر آب نگار بی هده ننگاریم

ما دل بهوای آن کسی نسپاریم

کز صحبت او بچشم مردم خواریم

قطران تبریزی
 

باباطاهر » دوبیتی‌ها » دوبیتی شمارهٔ ۱۷۱

 

بیا تا دست ازین عالم بداریم

بیا تا پای دل از گل برآریم

بیا تا بردباری پیشه سازیم

بیا تا تخم نیکوئی بکاریم

باباطاهر
 

سنایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۸۲

 

نه سیم نه دل نه یار داریم

پس ما به جهان چه کار داریم

غفلت‌زدگان پر غروریم

خجلت‌زدگان روزگاریم

ای دل تو ز سیم و زر چگویی

[...]

سنایی
 

سنایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۸۴

 

ما عاشق روی آن نگاریم

زان خسته و زار و دلفگاریم

همواره به بند او اسیریم

پیوسته به دام او شکاریم

او دلبر خوب خوب خوبست

[...]

سنایی
 
 
۱
۲
۳
۸