گنجور

ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۲۴۸

 

نقاش اگر ز موی پرگار کند

نقش دهن تنگ تو دشوار کند

آن تنگی و نازکی که دارد دهنت

ترسم که نفس لب تو افگار کند

ابوسعید ابوالخیر
 

ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۷۳

 

مرد چو با خویشتن شمار کند

داند کاین چرخ می شکار کند

مار جهان را چو دید مرد به دل

دست کجا در دهان مار کند؟

مرد خرد همچو خر ز بهر شکم

[...]

ناصرخسرو
 

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۷ - مدح ابوالفضایل

 

خواهد از شاه تا قمار کند

ببرد سیم و در کنار کند

مسعود سعد سلمان
 

انوری » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۵

 

گر وفا با جمال یار کند

حلقه در گوش روزگار کند

ماه دست از جمال بفشاند

گر بر این پای استوار کند

نازها می‌کند جفا آمیز

[...]

انوری
 

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۲ - در مدح امیر یمین الدین

 

کسیکه قصد سر زلف آن نگار کند

چو زلف او دل خود زار و بیقرار کند

کسیکه دارد امید کنار بوس ازو

بسا که خون دل از دیده برکنار کند

دلم ربود بدانزلف همچو چنگل باز

[...]

جمال‌الدین عبدالرزاق
 

مجیرالدین بیلقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۳

 

کسی که قصد سر زلف آن نگار کند

چو زلف او دل خود زار و بی قرار کند

کسی که دارد امید کنار و بوس ازو

بسا که خون دل از دیده در کنار کند

دلم ربود بدان زلف همچو چنگل باز

[...]

مجیرالدین بیلقانی
 

خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۷۶ - در شکایت از زندان

 

غصه بر هر دلی که کار کند

آب چشم آتشین نثار کند

هر که در طالعش قران افتاد

سایهٔ او از او کنار کند

روزگارم وفا کند هیهات

[...]

خاقانی
 

نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۴ - سبب نظم کتاب

 

که‌ابر آنچ از هوا نثار کند

صدفش دُر شاهوار کند

نظامی
 

نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۶ - ستایش سخن و حکمت و اندرز

 

خواجه چین که نافه‌ بار کند

مشک را ز انگژه حصار کند

نظامی
 

نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۱۳ - دیدن بهرام صورت هفت پیکر را در خورنق

 

در مدارا‌ی مرد کار کند

هرچه او را امیدوار کند

نظامی
 

نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۲۵ - صفت بزم بهرام در زمستان و ساختن هفت گنبد

 

گر برین گفته شاه کار کند

خویشتن را بزرگوار کند

نظامی
 

ظهیری سمرقندی » سندبادنامه » بخش ۲۷ - داستان عشق و گنده پیر و سگ گریان

 

هر که‌را عشق اختیار کند

بی‌قراری بر او قرار کند

نه عجب گر ز شعبدهٔ هَوَست

چشمم از آرزو چهار کند

انتظارم مده که آتش و آب

[...]

ظهیری سمرقندی
 

کمال‌الدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۶۴ - ایضاً له

 

ای بزرگی که دست تریبتت

پای اقبال استوار کند

سایۀ مهر و مایۀ کینت

ماه را فربه و نزار کند

خواجۀ چرخ با همه شهرت

[...]

کمال‌الدین اسماعیل
 

سعدالدین وراوینی » مرزبان‌نامه » باب دوم » داستان غلام بازرگان

 

چون پلنگی شکار خواهد کرد

قامتِ خویشتن نزار کند

پیشِ دانا زبانِ شدّت دی

قصّه راحتِ بهار کند

سعدالدین وراوینی
 

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۸۵

 

هر که بهر تو انتظار کند

بخت و اقبال را شکار کند

بهر باران چو کشت منتظر است

سینه را سبز و لاله‌زار کند

بهر خورشید کان چو منتظر است

[...]

مولانا
 

مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۹۵

 

آن کس که مرا به صدق اقرار کند

چون لعبتگان مرا به بازار کند

بیزارم از آن کار و نیم بازاری

من بندهٔ آن کسم که انکار کند

مولانا
 

مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۷۸۱

 

گر خواب ترا خواجه گرفتار کند

من نگذارم کسیت بیدار کند

عشقت چو درخت سیب میافشاند

تا خواب ترا چو برگ طیار کند

مولانا
 
 
۱
۲
۳
۴