گنجور

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی بهرام گور » بخش ۳۸

 

به نزد فرستادهٔ پارسی

که آمد به قنوج با یار سی

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی بهرام گور » بخش ۴۰

 

چو من باشم و نامور یار سی

زره‌دار با خنجر پارسی

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی خسرو پرویز » بخش ۲۹

 

یکی مرد بی‌دشمنم پارسی

همان بار دارم شتروار سی

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی خسرو پرویز » بخش ۳۹

 

همانا که این مهتر پارسی

که آمد بدین مرز با یار سی

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی خسرو پرویز » بخش ۷۱

 

چنین گفت روشن‌دل پارسی

که بگذاشت با کام دل چارسی

فردوسی
 

عطار » منطق‌الطیر » بیان وادی فقر » گفتار عاشقی که از بیم قیامت می‌گریست

 

گر تو می‌خواهی که تو اینجا رسی

تو بدین منزل، به هیچ و لا رسی

عطار
 

عطار » مظهرالعجایب » بخش ۷۹ - درضمانت بهشت مر کاتب کتاب را و اسرار او فرماید

 

گه تو ترکی در حبش گه فارسی

گه بملک روم مثل حارسی

عطار
 

عطار » نزهت الاحباب » بخش ۴ - بردن صبا نامۀ بلبل پیش گل وعاشق شدن او

 

گفت چون نزدیک آن زیبا رسی

پیش آن مه پارهٔ رعنا رسی

عطار
 

ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٧٨١

 

ای دل برو مقلد احکام شرع باش

کز یمن آن به عالم تحقیق وارسی

تقلید شرع نیز به تحقیق می‌کشد

این را مثال با تو بگویم به پارسی

معنی یکی‌ست گرچه به صورت دو انداز آنک

[...]

ابن یمین
 

ملک‌الشعرا بهار » قطعات » شمارهٔ ۱۷۴ - تاریخ لغو امتیاز دارسی

 

مانده بود از امتیاز دارسی

با حساب پارو با پیرار سی

خلق ایران سرگران زین امتیاز

ز آذری و مشهدی و فارسی

اهل آبادان فقیر و پر ز نفت

[...]

ملک‌الشعرا بهار