گنجور

 
ملک‌الشعرا بهار

مانده بود از امتیاز دارسی

با حساب پارو با پیرار سی

خلق ایران سرگران زین امتیاز

ز آذری و مشهدی و فارسی

اهل آبادان فقیر و پر ز نفت

لندن و پاریس و ناپل و مارسی

پهلوی آن کهنه کاغذ بردرید

چون برنده تیغ‌، نسج گارسی

شاعری دانا که بود استاد کل

درکلام پهلوی و پارسی

سال تاریخش بپرسید از خرد

در جوابش گفت‌: «‌لغو دارسی‌»