فردوسی » شاهنامه » پادشاهی گشتاسپ صد و بیست سال بود » بخش ۲۸
سر نیزه و گرز خم داده بود
همه دشت پر کشته افتاده بود
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی یزدگرد بزهگر » بخش ۴
کجا نام آن رومی آزاده بود
که رنگ رخانش به می داده بود
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کسری نوشین روان چهل و هشت سال بود » بخش ۵ - رزم خاقان چین با هیتالیان
بسی نرم پیغامها داده بود
ز چیزی که پیشش فرستاده بود
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی خسرو پرویز » بخش ۵
که ساسان شبان وشبان زاده بود
نه بابک شبانی بدو داده بود
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی خسرو پرویز » بخش ۵۵
تو گفتی نه از خواهرش زاده بود
نه از بهر او تن به خون داده بود
فردوسی » شاهنامه » جنگ بزرگ کیخسرو با افراسیاب » بخش ۲
به مرزی که لشکر فرستاده بود
بسی پند و اندرزها داده بود
عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۴ - بردن گلشاه را از حی
چنین چند گه کس فرستاده بود
ز هر گونه پیغامها داده بود
عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۲۴ - رفتن شاه شام به دیدن گلشاه
بگفت این و آنچ فرستاده بود
بدو داد آنچ او بدو داده بود
عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۳۹ - چو گفت این، بگفتش که ای رادمرد
روانی که در محنت افتاده بود
بدان باز دادم که او داده بود
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۳۰ - جنگ دوم گرشاسب با سالاران بهو
به تو دیده امروز بنهاده بود
به کین در کمین گاهت استاده بود
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۶۳ - شگفتی جزیره درخت واق واق
همه کُه چنان روشن و ساده بود
که یک میل ازو تابش افتاده بود
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۶۵ - دیدن گرشاسب دخمه سیامک را
در آن کُه بسی کان سنباده بود
هم الماس ویاقوت بیجاده بود
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۷۵ - بازگشت گرشاسب از هند به ایران
برو هر چه مهراج شه داده بود
هم از بهر اثرط فرستاده بود
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۷۵ - بازگشت گرشاسب از هند به ایران
مرورا یکی دخت ازاده بود
که مه دل ز خوبی بدو داده بود
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۱۰۶ - پذیره شدن شاه روم گرشاسب را
درش بر شبه در و بیجاده بود
زمینش همه مرمر ساده بود
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۱۱۶ - پند دادن گرشاسب نریمان را
وگر خیل دشمن پیاده بود
صف رزم بر دشت ساده بود