فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۳ - گفتار اندر ستایش سلطان ابوطالب طغرلبک
میان بستهست بر ملکت گشادن
جهان گیرد همی از دست دادن
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۶ - گفتار اندر ستایش عمید ابو الفتح مظفر
هران کاو کارها خواهد گشادن
بباید بست گفتن راز دادن
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۰ - گفتاراندر زادن ویس از مادر
زمانه، بندها، داند نهادَن،
که نَتْواند خِرَد آن را گُشادن.
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۷ - اندر باز آمدن دایه به نزدیک رامین به باغ
دلش زان بند دیرین بر گشادن
ز نو بند دگر بر وی نهادن
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۷ - اندر باز آمدن دایه به نزدیک رامین به باغ
نه ویس سنگ دل را مهر دادن
نه با او سر به یک بالین نهادن
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۳۷ - سرزنش کردن موبد ویس را
من این را چاره چون دانم نهادن
سر این بند چون دانم گشادن
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۳۷ - سرزنش کردن موبد ویس را
که او سوگند ویسه خواست دادن
دل از بندِ گمانی برگشادن
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۴۶ - مویه کردن شهرو پیش موبد
نبایستم به پیری ماه زادن
بپروردن به دست دیو دادن
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۸۹ - پاسخ دادن ویس رامین را
نخواهم نیز در دام اوفتادن
دو گیتی را به یک ناکس بدادن
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۰۲ - رفتن موبد به شکار
سیه گوشان و یوزان را گشادن
از آهو هر دوان را قوت دادن
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۰۴ - نامه نوشتن ویس به پیش رامین
کنون یا بند را باید گشادن
و یا یکباره سر بر سر نهادن
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۱۰ - نشستن رامین بر تخت شهنشاهى
تو دانی گونه گون درها گشادن
که چونین کارها دانی نهادن
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الخامس فی فضیلة العلم، ذکر العلم اربح لانّ فضله ارجح » بخش ۹ - حکایت در کمال عشق و عاشقی
گفت کاخر بوقت جان دادن
خندت از چیست و این خوش استادن
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب السّادس فی ذکر نفس الکلّی واحواله » بخش ۴۲ - حکایت و مثل فی لذّة الدنیا مع شدّة العقبی
چون چشیدی حلاوت گادن
بکش اکنون مشقّت زادن
سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » قطعات » شمارهٔ ۳۵ - خر مغ
تاج خرقان به بخارا به لب جوی بشیر
خر مغ . . . اد و بترسید ز تاوان دادن
به سمرقند کنون هم خر مغ میطلبد
تا به . . . اید که ز حرفت نتوان استادن
خر خمخانه ز من چون خر بر یخ مانده است
[...]
انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۳۸۹ - نکتهٔ موزون
نشاید بهر آداب ندیمی
دگر بر جان و دل محنت نهادن
زبان کردن به نظم و نثر جاری
ز خاطر نکتهای بکر زادن
که باز آید همه کار ندیمان
[...]
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۲ - در توحید باری
نه بخشنده خبر دارد ز دادن
نه آن کس کاو پذیرفت از نهادن
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۶ - در سابقه نظم کتاب
ز تو پیروزه بر خاتم نهادن
ز ما مهر سلیمانی گشادن
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۶ - در سابقه نظم کتاب
توانی مهر یخ بر زر نهادن
فقاعی را توانی سر گشادن
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۱ - در پژوهش این کتاب
سخن را سهل باشد نظم دادن
بباید لیک بر نظم ایستادن