سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب العاشر فی سبب تصنیف الکتاب و بیان کتابة هذا الکتاب رعایة لذوی الالباب » بخش ۲ - اندر خط و قلم و کاغذ و خاطر گوید
عمر داده به خیره باد مرا
تا چه زاید ز بامداد مرا
میبدی » کشف الاسرار و عدة الابرار » ۳- سورة آل عمران- مدنیة » ۷ - النوبة الثالثة
کنون که با تو بهم صحبت اوفتاد مرا
دعا کنم که وصالت خجسته باد مرا
عطار » مختارنامه » باب یازدهم: در آنكه سرّ غیب و روح نه توان گفت و نه توان » شمارهٔ ۳۴
جانا! ز غم عشق تو فریاد مرا
کز عشق تو جز دریغ نگشاد مرا
هر ذرّه اگر گره گشایی گردد
حل کی شود این واقعه کافتاد مرا
کمالالدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۴ - ایضا له یمدح الصّدر العالم نورالدّین المنشی
نوری از روزن اقبال درافتاد مرا
که از و خانۀ دل شد طرب آباد مرا
ظلمت آباد دلم گشت چنان نورانی
کآفتاب فلکی خود بشد از یاد مرا
وین همه پرتوی از خاطره مخدوم منست
[...]
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۰
ز بامداد سعادت سه بوسه داد مرا
که بامداد عنایت خجسته باد مرا
به یاد آر دلا تا چه خواب دیدی دوش
که بامداد سعادت دری گشاد مرا
مگر به خواب بدیدم که مه مرا برداشت
[...]
حکیم نزاری » رباعیات » شمارهٔ ۴
من با که بگویم که چه افتاد مرا
بازم چه لطیف و چست بر داد مرا
در بندگی خویشتنم نپذیرفت
و آنگاه ز جمله کرد آزاد مرا
ابن یمین » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸
تا بر آنقامت و بالا نظر افتاد مرا
بس ملولست دل از سرو و زشمشاد مرا
در هوای لب شیرین تو ایخسرو حسن
شد بتلخی ز بدن روح چو فرهاد مرا
تا رقم بربقم از نیل صبوحی زده ئی
[...]
ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۳
تا بر تن آزرده تب افتاد مرا
یکروز نکرد هیچکس یاد مرا
تا من بزیم ثناء تب گویم از آنک
تب بود که پشت گرمیی داد مرا
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » غزلیات » شمارهٔ ۴
دست گیرید درین واقعه کافتاد مرا
که نماندست کنون طاقت بیداد مرا
راز من جمله فرو خواند بر دشمن و دوست
اشک ازین واسطه از چشم بیفتاد مرا
هرگز از روز جوانی نشدم یکدم شاد
[...]
جلال عضد » دیوان اشعار » غزلیّات » شمارهٔ ۷
روز اوّل که به چشمت نظر افتاد مرا
وای از چشم تو زان باده که در داد مرا
چشم مست تو چو بنیاد خرابی بنهاد
دست جور تو برافکند ز بنیاد مرا
به وفا با غم سودای تو تا بستم عهد
[...]
قاسم انوار » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۲
هزار شکر خدا را، که در جمیع امور
همیشه بر کرم اوست اعتماد مرا
هزار لطف و کرم میرسد بجان ز حبیب
بدین خوشم که : بدانست استناد مرا
بجای لطف و کرم گر ملامتی آید
[...]
اهلی شیرازی » ساقینامهٔ رباعی » شمارهٔ ۴
ساقی بکرم تو میکنی یاد مرا
غیر از تو که میرسد بفریاد مرا؟
گر در غم دل تو دستگیرم نشوی
سوی که روم که میکند شاد مرا؟
سلیم تهرانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۰
در قفس رفته چو قمری چمن از یاد مرا
بهتر از سرو بود سایهٔ صیاد مرا
همنشین، ضعف من افزون شود از سیر چمن
باخبر باش که ناگه نبرد باد مرا!
به عیادت نرود بر سر بیمار، اجل
[...]
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۰
عشق خونگرم از محبت کرده ایجاد مرا
آهوان از چشم نگذارند صیاد مرا
گرچه من چون غنچه دارم مُهر خاموشی به لب
نَکهتِ گل میکند تفسیر، فریاد مرا
کارها را کارفرما آب و رنگی میدهد
[...]
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۲۴
چون گشاید ز چمن خاطر ناشاد مرا؟
هست گلبن به نظر، خانه صیاد مرا
تا شد از علم نظر شمع سوادم روشن
جنبش هر مژه شد سیلی استاد مرا
بارها از سخن خویش به چاه افتادم
[...]
قدسی مشهدی » غزلیات » شمارهٔ ۴
به پیامی که کند باد صبا یاد مرا
روم از دست ندانم که چه افتاد مرا
به کمند سر زلف تو گرفتار مباد
آنکه خواهد کند از قید تو آزاد مرا
دشمنی کر پی بیداد مرا یاد کند
[...]
قدسی مشهدی » رباعیات » شمارهٔ ۸
چون منصب عاشقی فلک داد مرا
شد دنیی و عقبی همه از یاد مرا
افتاده ز کار دو جهان است دلم
زان روز که کار با تو افتاد مرا
قدسی مشهدی » رباعیات » شمارهٔ ۹
از بیهنریست اینقدر داد مرا
کز قید هنر نکرد آزاد مرا
چون تیغ چه سان کنم نهان جوهر خویش؟
چون بخیه به روی کار افتاد مرا
جویای تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۰
برده سیر آهنگی امشب بر فلک داد مرا
دل شکستن داده پهلو تند فریاد مرا
چون شرر هر ذرهٔ او بال بیتابی زند
کوه قاف ار بشنود نام پریزاد مرا
صید دلها می کند هردم به رنگ تازه ای
[...]
سعیدا » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۴
عید آمد و رفت روزه از یاد، مرا
کردند بتان به غمزه دلشاد مرا
امروز به بندگی قبولم کردند
دل شد ز غم قیامت آزاد مرا