عشق خونگرم از محبت کرده ایجاد مرا
آهوان از چشم نگذارند صیاد مرا
گرچه من چون غنچه دارم مُهر خاموشی به لب
نَکهتِ گل میکند تفسیر، فریاد مرا
کارها را کارفرما آب و رنگی میدهد
ورنه جوی شیر زنّاری است فرهاد مرا
صیدِ لاغردام با خود دارد از پهلوی خویش
حاجتِ دام و کمندی نیست صیاد مرا
قطرهای هم در سوادِ دیدهاش میبود کاش
اینقدر آبی که در تیغ است جلاد مرا
صبرِ من در بی قراریها قیامت میکند
ورنه میگیرد ازو خط، عاقبت داد مرا
از ادب صائب خموشم، ورنه در هر وادیی
رتبهٔ شاگردی من نیست استاد مرا
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
برده سیر آهنگی امشب بر فلک داد مرا
دل شکستن داده پهلو تند فریاد مرا
چون شرر هر ذرهٔ او بال بیتابی زند
کوه قاف ار بشنود نام پریزاد مرا
صید دلها می کند هردم به رنگ تازه ای
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.