فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و شغاد » بخش ۸
تو اکنون همی کوش و با داد باش
چو داد آوری از غم آزاد باش
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کسری نوشین روان چهل و هشت سال بود » بخش ۹ - داستان کسری با بوزرجمهر
یکی هفته ایدر ز می شاد باش
برامش دل آرای وآزاد باش
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی خسرو پرویز » بخش ۱۹
بران شارستان ایمن و شاد باش
ز هر بد که اندیشی آزاد باش
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کیخسرو شصت سال بود » بخش ۲
که ای نامدار جهان شادباش
همیشه ز رنج و غم آزاد باش
فردوسی » شاهنامه » داستان بیژن و منیژه » بخش ۶
سه روز اندرین خان من شاد باش
ز رنج و ز اندیشه آزاد باش
فردوسی » شاهنامه » جنگ بزرگ کیخسرو با افراسیاب » بخش ۲۰
بداد جهان آفرین شاد باش
جهان را یکی تازه بنیاد باش
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۹۰ - پند دادن اثرط گرشاسب را
چو خواهی که شاهی کنی راد باش
به هر کار با دانش و داد باش
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۱۴۴ - در خاتمت کتاب
چو از داد پرداختی رادباش
وزاین هردو پیوسته دلشاد باش
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۱۰ - رزم فرامرز با مهارک هندی
تو ای نامور شاه دلشاد باش
ز تیمار این لشکر آزاد باش
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۳۱ - سئوال دوم فرامرز از برهمن
به دل مهربان و به کف راد باش
ز غم خوردن گیتی آزاد باش
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۸۸ - گرفتار شدن فرامرز به دست غلامان بهمن
نه چون راست گردد ازو شاد باش
نه گر کژ بگردد به فریاد باش
مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۷۰ - ثنای سلطان علاء الدوله مسعود
شاد باش ای شاه عالم شاد باش
با بتان دلبر نوشاد باش
شاه مسعودی و تا باشد جهان
در سعادت خرم و آباد باش
مقتدای پادشاهانی به ملک
[...]
ابوالفرج رونی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴۱ - در مدح منصور سعید
شاد باش ای پیشکار دین و دولت شاد باش
دایم اندر دین و دولت زفت باش و راد باش
رایت اسلام را همنام گشتی دیرزی
با تک او هم تک بازاد او همزاد باش
ملک را در عدل حاکم عدل را در حق گواه
[...]
عثمان مختاری » شهریارنامه » بخش ۱۸ - شناختن شهریار مرجانه جادو را گوید
بگفتا بنوش این می و شاد باش
ز مرجانه و رنجش آزاد باش
عثمان مختاری » شهریارنامه » بخش ۷۱ - رفتن شهریار در قلعه مضراب دیو و آزاد کردن دلارام گوید
سپهدار گفتا کنون شاد باش
ز بند غم و غصه آزاد باش
سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۲ - در مدح صدرالدین
ای همه دنیا باقبال تو شادان شاد باش
دین قوی بنیاد شد از تو قوی بنیاد باش
عالم از داد تو آبادان شود باداد باش
عالم آبادان کن و در عالم آباد باش
خلق هست از تو بآزادی ز غم آزاد باش
[...]