گنجور

قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۸۴ - فی المدیحه

 

ای روی تو از چشمه خورشید سما به

در روی زمین یار نیابی تو ز ما به

بی مهر و هوای تو دل خویش نخواهم

گر زو چو هوا گشت تن من ز هوا به

مهر تو تهی کرد دل ریش من از درد

[...]

قطران تبریزی
 

باباطاهر » دوبیتی‌ها » دوبیتی شمارهٔ ۲۲۰

 

غم و درد دل مو بی حسابه

خدا دونه دل از هجرت کبابه

بنازم دست و بازوی ته صیاد

بکش مرغ دلم بالله ثوابه

باباطاهر
 

عطار » اسرارنامه » بخش نوزدهم » بخش ۱۰ - الحکایه و التمثیل

 

اگر از چه برون آیی ترا به

درین صحرا چو من گرگ آشنا به

عطار
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب السادس: فی ما هو جامع لشرایط العشق و المشاهَده و الحسن و الموافقه و ما یلیق بهذا الباب » شمارهٔ ۱۴۹

 

در صحرا شو که عشق در صحرا به

ناپیدا شو که مرد ناپیدا به

در بوتهٔ نیستی رو و پاک بسوز

عاشق کروکور و لنگ و نابینا به

اوحدالدین کرمانی
 

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۲۳

 

ای دل تو بگو هستم چون ماهی بر تابه

کاستیزه همی‌گیرد او را مگر از لابه

نی نی تو بنال ای دل زیرا که من مسکین

بی‌صورت او هستم چون صورت گرمابه

شد خانه چو زندانم شب خواب نمی‌دانم

[...]

مولانا
 

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۰۹

 

که بوده است تو را دوش یار و همخوابه

که از خوی تو پر از مشک گشت گرمابه

چو شانه سنگ ز عشق تو شاخ شاخ شده‌ست

پریت خوانده به حمام و کرده‌ات لابه

چو شانه زلف تو را دید شد هر انگشتش

[...]

مولانا
 

سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۱۸۹

 

جامع هفت چیز در یک روز

عجبست ار نمیرد آن دابه

سیر بریان و جوز و ماهی و ماست

تخم مرغ و جماع و گرمابه

سعدی
 

حکیم نزاری » مثنوی روز و شب » بخش ۴ - در سبب نظم این مثنوی و گفتگوی شاعر با شب

 

شیشه‌ای داشتم ز خونابه

پر چنان کز شراب قرابه

حکیم نزاری
 

سلمان ساوجی » جمشید و خورشید » بخش ۵۱ - نصیحت مهراب به جمشید

 

سپهر آورده تشت و آفتابه

خضاب شب فرو شست از دو آبه

سلمان ساوجی
 

جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۸۴۷

 

حدیث جم و جام لاغ است و لابه

خوش آن سر که با جام گوید قرابه

به آب می آباد کن کاخ عیشم

که رو در خرابی نهاد این خرابه

نخواهم ز درد قدح دست شستن

[...]

جامی
 

جامی » دیوان اشعار » واسطة العقد » رباعیات » شمارهٔ ۱۵

 

ای کشته مرا به تیغ لاغ و لابه

دور از تو به سان ماهیم بر تابه

من غرقه به خون بی تو و توبا دگران

همخانه و همخوابه و هم گرمابه

جامی
 

جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر سوم » بخش ۱ - مقدمه

 

بنبی الهدی و احبابه

وارثی علمه و آدابه

جامی
 
 
۱
۲