نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۷۰ - پاسخ دادن خسرو شیرین را
عتابت گر چه زَهر ناب دارد
گذر بر چشمهٔ نوشآب دارد
نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۲۵ - رهانیدن مجنون آهوان را
وان نافه که مشک ناب دارد
خون ریختنش چه آب دارد؟
عطار » بلبل نامه » بخش ۱۷ - گفتار بلبل به حضرت سلیمان که یا نبی الله مستی ما از جام معنی است نه از می صورت
چو ساقی دل ز می پر تاب دارد
کجا پروای خورد و خواب دارد
عطار » خسرونامه » بخش ۱۹ - گفتار در رخصت دادن دایه گلرخ را در عشق هرمز و حیله ساختن
مژه چون دشنهٔ سیراب دارد
هزاران تشنه را بی خواب دارد
سلیمی جرونی » شیرین و فرهاد » بخش ۶۲ - غزل گفتن نکیسا از زبان شیرین
لبم گر شربت عناب دارد
وگر گیسوی من صد تاب دارد
کلیم » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۱
دارد اگر صفائی دل از شراب دارد
روشن ترست شیشه گاهی که آب دارد
طینت که پاک باشد از می کشی چه نقصان
دریا چه شد که بر لب جام حباب دارد
از دل خطا نگردد مژگان کج نهادت
[...]
کلیم » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۹ - در شکستن دست خود گفته
مرا درد آنچنان بیتاب دارد
که بختم آرزوی خواب دارد
سلیم تهرانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۴۱
از عکس رخش که تاب دارد
آیینه گلی در آب دارد
از خال، بیاض گردن او
صد نقطه ی انتخاب دارد
خواهد گردید کشته در عشق
[...]
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۴۵۷
شرم وحجاب مارا در پیچ وتاب دارد
خون خوردن است کارش تیغی که آب دارد
اندیشه رهایی نقش برآب باشد
در قلزمی که گرداب بیش از حباب دارد
گر خون شود دل سنگ چندان عجب نباشد
[...]
طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۳۱۰
چرخ با من می ستیزد، طالع از من می گریزد
صبح محشر برنخیزد بختم از بس خواب دارد
اسیر شهرستانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۶۷
در راه تو دل شتاب دارد
بیتاب تو گشته تاب دارد
از مستی چشم می پرستت
تا چشم پیاله خواب دارد
آه از دل آرمیده من
[...]
اسیر شهرستانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۶۸
در دل خیال چشمش مست است و خواب دارد
دانسته عشق ما را بی اضطراب دارد
کی شرم می گذارد او را به صحبت من
تنها اگر نشیند از خود حجاب دارد
با دل کسی چه سازد وصل و شکیب تا کی
[...]
صامت بروجردی » غزلیات » شمارهٔ ۲۹
خوش آن تنی را که مو به موی شکنج زلفت بتاب دارد
خوش آن دلی را که آرزوی خیال رویت کباب دارد
سواد زلفت که جز دل آزاری از خم وی کسی ندیده
مگر نداند که بر غریبان پناه دادن ثواب دارد
گناه ما را چرا نپرسی بتاز چابک سوار نازت
[...]