فردوسی » شاهنامه » پادشاهی نوذر » بخش ۹
به شهر اندرون گرد مهراب بود
که روشن روان بود و بیخواب بود
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کیکاووس و رفتن او به مازندران » بخش ۹
همه جامه بر برش چون آب بود
نیازش به آسایش و خواب بود
فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و اسفندیار » بخش ۱۶
همان مادرم دخت مهراب بود
بدو کشور هند شاداب بود
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی بهرام گور » بخش ۱۱
میان بهی در خوشاب بود
که هر دانهای قطرهٔ آب بود
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کسری نوشین روان چهل و هشت سال بود » بخش ۳ - داستان بوزرجمهر
رسیدند جایی کجا آب بود
چو هنگامه خوردن و خواب بود
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی خسرو پرویز » بخش ۶۴
دگر پانصد در خوشاب بود
که هر دانهای قطرهٔ آب بود
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی خسرو پرویز » بخش ۷۲
دگر گنج پر در خوشاب بود
که بالاش یک تیر پرتاب بود
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۹۱ - رفتن فرامرز به هندوستان و نشاندن دستور در مرز خرگاه و نامه نوشتن به رای هند
همش لشکر و پیل و اسباب بود
شب و روز با جنگ و با تاب بود
ایرانشان » کوشنامه » بخش ۱۵۱ - رسیدن آتبین به خشکی
که پیوسته با مرز سقلاب بود
در و دشت او سبزه و آب بود
عطار » مختارنامه » باب چهل و هشتم: در سخن گفتن به زبان شمع » شمارهٔ ۴۲
شمع آمد و گفت: این کرا تاب بود
کز آتش تیز بی خور وخواب بود
آبم کند آتش که به من بسته دلست
آتش دیدی که تشنهٔ آب بود
عطار » مصیبت نامه » بخش بیست و هشتم » بخش ۴ - الحكایة و التمثیل
گفت یا رب این چه فتح الباب بود
گوئیا بخت بدم در خواب بود
عراقی » عشاقنامه » آغاز کتاب » بخش ۳ - در تصفیهٔ نهاد گوید
ماه را نور بیحساب بود
چون برابر به آفتاب بود
مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۸۴۶
هر عمر که بیدیدن اصحاب بود
یا مرگ بود به طبع یا خواب بود
آبی که ترا تیره کند زهر بود
زهری که ترا صاف کند آب بود
مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۸۴۷
هر عمر که بیدیدن اصحاب بود
یا مرگ بود به طبع یا خواب بود
آبی که ترا تیره کند زهر بود
زهری که ترا صاف کند آب بود
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۱۰ - قصهٔ خلیفه کی در کرم در زمان خود از حاتم طائی گذشته بود و نظیر خود نداشت
در جهان خاک ابر و آب بود
مظهر بخشایش وهاب بود