گنجور

غروی اصفهانی » دیوان کمپانی » مدایح و مراثی » مدایح و مراثی عبدالله الرضیع المعروف بعلی الاصغر سلام الله علیه » شمارهٔ ۱ - فی مدح عبدالله الرضیع المعروف بعلی الاصغر و رثائه سلام الله علیه و علی ابیه

 

کنار مادر گیتی ز طفل اشک بود تر

بیاد خشکی حلقوم و تشنه کامی اصغر

رضیع ثدی امامت مسیح مهد کرامت

شفیع روز قیامت ولی خالق اکبر

بمحفل ازلی شمع جمع و شاهد وحدت

[...]

غروی اصفهانی
 

غروی اصفهانی » دیوان کمپانی » مدایح و مراثی » مدایح و مراثی عبدالله الرضیع المعروف بعلی الاصغر سلام الله علیه » شمارهٔ ۲ - فی لسان حال ام الرضیع سلام الله علیهما

 

لالۀ باغ دل من علی جان علی جان

شمع دل محفل من علی جان علی جان

طوطی من کز بر من پریدی چه دیدی

غرقه به خون بسمل من علی جان علی جان

خرمن عمر تو چه رفت بر باد ز بیداد

[...]

غروی اصفهانی
 

غروی اصفهانی » دیوان کمپانی » مدایح و مراثی » تتمة » شمارهٔ ۱ - فی رجوع الحرم الی المدینه الطیبه

 

بسوی وطن باز گشتند یاران

خروشان چه رعد، اشکباران چه باران

چه لاله فروزان و چون شمع سوزان

ز داغ غم و دوری گلعذاران

چمن شد پر از قمری شورش انگیز

[...]

غروی اصفهانی
 

غروی اصفهانی » دیوان کمپانی » مدایح و مراثی » تتمة » شمارهٔ ۲ - فی الکساء

 

تا عقل نخستین زد در زیر کساء قدم

در پرده تجلی کرد ناموس جمال قِدم

چون شاهد هستی را بی پرده شهود نبود

در پرده فروزان شد آن شمع دل عالم

معراج نبوت بود تا خلوت او أدنی

[...]

غروی اصفهانی
 

غروی اصفهانی » دیوان کمپانی » مدایح و مراثی » مراثی سید الساجدین علیه السلام » شمارهٔ ۱ - فی رثاء سید الساجدین علیه السلام

 

دل بود بیمار آن بیمار عشق مه جبین

تن بود رنجور آن رنجور یار نازنین

آهوی طبعم به نخجیر غمش تا شد اسیر

چون به زنجیر ستم سر رشتۀ دنیا و دین

شد به بند بندگان، سر حلقۀ آزادگان

[...]

غروی اصفهانی
 

غروی اصفهانی » دیوان کمپانی » مدایح و مراثی » مدایح الامام ابی جعفر الباقر علیه السلام » فی مدح الامام ابی جعفر الباقر علیه السلام

 

بهار آمد هوا چون زلف یارم باز مشکین شد

زمین چون رویش از گل‌های رنگارنگ رنگین شد

نگارستان چینی شد زمین از نقش گوناگون

چمن رشک ختن از باسمن و زبوی نسرین شد

دل آشفته شد محو گلی از گلشن طاها

[...]

غروی اصفهانی
 

غروی اصفهانی » دیوان کمپانی » مدایح و مراثی » مدایح الامام ابی عبدالله الصادق علیه السلام » شمارهٔ ۱ - فی مدح الامام ابی عبدالله الصادق سلام الله علیه

 

ربیع است و دل بر جمال تو شائق

نه بر لاله و ارغوان و شقائق

ربودی تحمل زمن، گل ز بلبل

چه لیلی ز مجنون و عذرا ز وامق

به بوی خوش گل شود مست بلبل

[...]

غروی اصفهانی
 

غروی اصفهانی » دیوان کمپانی » مدایح و مراثی » مدایح الامام ابی عبدالله الصادق علیه السلام » شمارهٔ ۲ - فی مدح الامام ابی عبدالله الصادق علیه السلام

 

نوای بلبل ز عشوۀ کل، فغان قمری ز شور سنبل

گرفته از کف عنان طاقت، ربوده از دل مرا تحمل

ز طوطی طبع بالطافت، خموش بودن زهی خرافت

بزن نوائی که بیم آفت، بود در این صبر و این تأمل

بزن نوائی بیاد ساقی، گهی حجازی گهی عراقی

[...]

غروی اصفهانی
 

غروی اصفهانی » دیوان کمپانی » مدایح و مراثی » مدایح و مراثی الامام موسی بن جعفر الکاظم علیه السلام » شمارهٔ ۱ - فی مدح الامام موسی بن جعفر الکاظم سلام الله علیه

 

باز شوری ز سر می زند سر

شور شیرین لبی پر ز شکر

شور عشق بتی ماهرخسار

با قد و قامتی چون صنوبر

حلقۀ زلف او دام دلها

[...]

غروی اصفهانی
 

غروی اصفهانی » دیوان کمپانی » مدایح و مراثی » مدایح و مراثی الامام موسی بن جعفر الکاظم علیه السلام » شمارهٔ ۲ - فی رثاء الامام موسی الکاظم علیه السلام

 

عمری ار موسی کاظم ز جفا مسجون بود

در صدف گوهر بحر عظمت مکنون بود

مظهر غیب مصون بود و حجاب ازلی

اسم اعظم ز نخست از همه کس مخزون بود

ماه کنعان بُد و شد گاه تنزل در چاه

[...]

غروی اصفهانی
 

غروی اصفهانی » دیوان کمپانی » مدایح و مراثی » مدایح و مراثی الامام ابی الحسن الرضا علیه السلام » شمارهٔ ۱ - فی مدح الامام ابی الحسن الرضا علیه السلام

 

برید باد صبا خاطری پریشان داشت

مگر حدیثی از آن زلف عنبر افشان داشت

نسیم زلف نگار از نسیم باد بهار

فتوح روح روان و لطافت جان داشت

صبا ز سلسلۀ گیسوی مسلسل یار

[...]

غروی اصفهانی
 

غروی اصفهانی » دیوان کمپانی » مدایح و مراثی » مدایح و مراثی الامام ابی الحسن الرضا علیه السلام » شمارهٔ ۲ - فی مدح الامام ابی الحسن الرضا علیه السلام و رثائه

 

دل فسردۀ من همچو طالع منحوس

چنان نخفته که خیزد ز جا ببانگ خروس

دلی که عکس جمال ازل بدی ز اول

در آخر آمده از شوری عمل معکوس

دلی که بود خود آئینۀ تجلی، شد

[...]

غروی اصفهانی
 

غروی اصفهانی » دیوان کمپانی » مدایح و مراثی » مدایح الامام ابی جعفر الجواد علیه السلام » شمارهٔ ۱ - فی مدح الامام ابی جعفر الجواد علیه السلام

 

باز طبعم را هوای بادۀ گلگون بود

در سرم شور و نوا و نغمۀ موزون بود

نوبهار است و کنار یار، ساقی می بیار

طالع می با مبارک طلعتی میمون بود

باده گلرنگ و نگاری شوخ و شنگ و وقت تنگ

[...]

غروی اصفهانی
 

غروی اصفهانی » دیوان کمپانی » مدایح و مراثی » مدایح الامام ابی جعفر الجواد علیه السلام » شمارهٔ ۲ - فی مدح الامام ابی جعفر الجواد علیه السلام و رثائه

 

توسن طبعم که داشت سبق بیون الطراد

کنون چنان مانده شد که «قیل: یکبو الجواد»

[توسن طبعم که بود من الجیاد الجیاد

کنون چنان مانده شد که لا یجید الطراد]

بلبل نطقم ز بس گشته اسیر قفس

[...]

غروی اصفهانی
 

غروی اصفهانی » دیوان کمپانی » مدایح و مراثی » مدایح الامام ابی الحسن علی الهادی علیه السلام » فی مدح الامام ابی الحسن علی الهادی علیه السلام

 

فتاده مرغ دلم ز آشیان در این وادی

که هر کجا رود افتد بدام صیادی

بدانه ای دُر یکدانه می دهد بر باد

نه گوش هوش و نه چشم بصیر نقادی

چنان اسیر هوا و هوس شدم که نپرس

[...]

غروی اصفهانی
 

غروی اصفهانی » دیوان کمپانی » مدایح و مراثی » مدایح الامام ابی محمد الحسن العسکری علیه السلام » فی مدح الامام ابی محمد الحسن العسکری علیه السلام

 

باز کمندی فکند جمد مجعد

آهوی طبع مرا کرد مقید

سلسلۀ موی آن زلف مسلسل

سخت مرا بسته چون عهد مؤکد

داد شمیمی از آن موی معنبر

[...]

غروی اصفهانی
 

غروی اصفهانی » دیوان کمپانی » مدایح و مراثی » مدایح الحجة عجل الله فرجه » شمارهٔ ۳ - فی مدح الحجة عجل الله تعالی فرجه

 

دلبرا دست امید من و دامان شما

سر ما و قدم سرو خرامان شما

خاک راه تو و مژگان من ار بگذارد

ناوک غمزه و یا خنچر مژگان شما

شمع آه من و رخسارۀ چون لالۀ تو

[...]

غروی اصفهانی
 

غروی اصفهانی » دیوان کمپانی » مدایح و مراثی » مدایح الحجة عجل الله فرجه » شمارهٔ ۵ - فی الاستغاثة بالحجة عجل الله فرجه

 

ای حریمت کعبۀ توحید را رکن یمان

آستانت مستجار است و درت دار الامان

پیش کرسی جلالت عرش کمتر پایه ای

بیت معمور جمالت قبلۀ هفت آسمان

چرخ اعظم همچو گوئی در خم چو کان تست

[...]

غروی اصفهانی
 

غروی اصفهانی » دیوان کمپانی » مدایح و مراثی » مدایح الحجة عجل الله فرجه » شمارهٔ ۶ - فی الاستغاثه بالحجه عجل الله تعالی فرجه

 

آمد بهار و بی گل رویت بهار نیست

باد صبا مباد چه پیغام یار نیست

بی روی گلعذار مخوانم بلاله زار

بی گل نوای بلبل و شور هزار نیست

بی سر و قدّ یار چه حاجت بجویبار

[...]

غروی اصفهانی
 

عارف قزوینی » تصنیف‌ها » شمارهٔ ۴ - نکنم اگر چاره

 

نکنم اگر چاره دلِ هرجائی را

نتوانم تن ندهم رسوائی را

نرود مرا از سر، سودایت بیرون

اگرش بکوبی تو سر سودائی را

همه شب من اختر شمرم، کی گردد صبح

[...]

عارف قزوینی
 
 
۱
۷۵۹
۷۶۰
۷۶۱
۷۶۲
۷۶۳
۷۷۰