گنجور

خواجه عبدالله انصاری » طبقات الصوفیه - امالی پیر هرات » بخش ۱۳۹ - و من طبقة الرابعة ابوبکر بن ابی سعدان

 

سلام رایح غادی

علی ساکنة الوادی

علی من حبه فرض

علی الحاضر والبادی

خواجه عبدالله انصاری
 

خواجه عبدالله انصاری » طبقات الصوفیه - امالی پیر هرات » بخش ۱۴۲ - و من الطبقة الرابعة ایضاً ابراهیم بن احمد بن المولد الصوفی الرقی

 

لک منی علی البعادنصیب

لم ینله علی الدنوحبیب

فعلی الطرف من سواک حجاب

و علی القلب من هواک رقیب

و فی ناظری هواک و قلبی

[...]

خواجه عبدالله انصاری
 

خواجه عبدالله انصاری » طبقات الصوفیه - امالی پیر هرات » بخش ۱۵۱ - و من طبقة الخامسة ایضاً بندار بن الحسین بن محمد بن نهلب الارگانی

 

نوایب الدهرا دبتنی

و انما یوعظ الاریب

قد ذقت حلواً و ذقت مراً

کذاک عیش الفتی ضروب

ما مربؤس و لا نعیم

[...]

خواجه عبدالله انصاری
 

خواجه عبدالله انصاری » طبقات الصوفیه - امالی پیر هرات » بخش ۱۵۳ - و من طبقة الخامسة ایضاً ابوعمر و بن نجید

 

دنف یذوب بدائه

والموت دون بلائه

ان عاش عاش منغضاً

او مات مات بدائه

خواجه عبدالله انصاری
 

خواجه عبدالله انصاری » طبقات الصوفیه - امالی پیر هرات » بخش ۱۶۷ - و من طبقة السادسة ایضاً ابوبکر السوسی الصوفی

 

یناجیک سرقام فی القلب قایمة

علی فوت قلب فیک ضلت عزایمه

فکیف احتیالی فی ‌الذی انت طالب

اذا کنت خصمی بالذی انت حاکمه

خواجه عبدالله انصاری
 

خواجه عبدالله انصاری » طبقات الصوفیه - امالی پیر هرات » بخش ۱۷۰ - علی بن احمد الحنظلی

 

سامرت صفو صبابتی اشجانها

خوف الهوی و غلبها نیرانها

خواجه عبدالله انصاری
 

خواجه عبدالله انصاری » طبقات الصوفیه - امالی پیر هرات » بخش ۱۷۰ - علی بن احمد الحنظلی

 

یا احسن من دینار

اذا نقش بسم اللّه

و یا احسن من دیباج

اذا لبس بیت اللّه

یقول العاشق المسکین

[...]

خواجه عبدالله انصاری
 

خواجه عبدالله انصاری » طبقات الصوفیه - امالی پیر هرات » بخش ۱۷۲ - مناجات:

 

اذا ادعی العارفون معرفةً

اقر بالجهل ذاک معرفتی

و من قال قادر بقدرته

ظهرت بالعجز ذلک مقدرتی

ومن رآی وجده و وصلته

[...]

خواجه عبدالله انصاری
 

خواجه عبدالله انصاری » طبقات الصوفیه - امالی پیر هرات » بخش ۱۷۲ - مناجات:

 

تجمعنا بمعنی وافترقنا

برسم الاسم توقیف عجیب

فمعنانا بلا رسم ولکن

اسامینا لمعنا نارقیب

فمافی‌جمعنا «الا» الاصطلام

[...]

خواجه عبدالله انصاری
 

خواجه عبدالله انصاری » صد میدان » میدان چهل و سیم رجاست

 

مرغ ایمانرا دو پر خوف و رجاست

مرغ را بی‌پر پرانیدن خطاست.

خواجه عبدالله انصاری
 

خواجه عبدالله انصاری » مواعظ » موعظهٔ اول - در تحقیق معرفت حق و عاقبت اندیشی و توفیق عبادت موثق و درجه درویشی

 

دعوی همت کسی کند کاو را

جان بلب آید زلال خضر ننوشد

گر بفرستد عزیز جامه مصرش

خرقه کند اختیار و جامه نپوشد

خواجه عبدالله انصاری
 

خواجه عبدالله انصاری » مواعظ » موعظهٔ اول - در تحقیق معرفت حق و عاقبت اندیشی و توفیق عبادت موثق و درجه درویشی

 

شرطست که چون مرد شوی درد شوی

خالی تر و ناچیزتر از گرد شوی

هر کو ز مراد کم کند مرد شود

کم کن الف مراد تا مرد شوی

خواجه عبدالله انصاری
 

خواجه عبدالله انصاری » مواعظ » موعظهٔ اول - در تحقیق معرفت حق و عاقبت اندیشی و توفیق عبادت موثق و درجه درویشی

 

خواهی که در اینزمانه مردی گردی

وندر ره دین صاحب دردی گردی

روزان و شبان بگرد مردان می گرد

مردی گردی چو گرد مردی گردی

خواجه عبدالله انصاری
 

خواجه عبدالله انصاری » مواعظ » موعظهٔ دوم - در طریقهٔ وصول به درجهٔ عالی و حصول خیر مآلی و صحبت با اهالی و فرقت از غیر اهالی

 

با هر که نشستی و نشد جمع دلت

وز تو نرهید زحمت آب و گلت

زنهار ز صحبتش گریزان می باش

ورنه نکند روح عزیزان بحلت

خواجه عبدالله انصاری
 

خواجه عبدالله انصاری » مواعظ » موعظهٔ دوم - در طریقهٔ وصول به درجهٔ عالی و حصول خیر مآلی و صحبت با اهالی و فرقت از غیر اهالی

 

صد سال در آتشم اگر رحل بود

آن آتش سوزنده مرا سهل بود

با مردم نااهل نباید صحبت

کز مرگ بترصحبت نا اهل بود

خواجه عبدالله انصاری
 

خواجه عبدالله انصاری » مواعظ » موعظهٔ دوم - در طریقهٔ وصول به درجهٔ عالی و حصول خیر مآلی و صحبت با اهالی و فرقت از غیر اهالی

 

آنها که همی دهند از دیده نشان

در عین تحیراند و در بحر گمان

سریست نهان ز دیده عالمیان

آن را که نمودند به بستند دهان

خواجه عبدالله انصاری
 
 
۱
۲۹
۳۰
۳۱
۳۲
۳۳
۷۷۰