گنجور

ادیب الممالک » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۹۹ - در مقدمه شاهنامه

 

فروشد به فرمان یزدان پاک

ز رخشنده گردون بر این تیره خاک

یکی نامه آسمانی بدست

نبشته در آن راز بالا و پست

همه رازها در دل یکدیگر

[...]

ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۲۱۵ - از دیباچه شاهنامه

 

شهریاری که اهرمن شکن است

گرچه در فرهی فروهه بود

دست رادش بزرگ دریائی است

که در او ابر و میغ کوهه بود

در شکارش سپهر بند سپهر

[...]

ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۲۱۶ - ایضااز دیباچه شاهنامه

 

گر ژنده گشت و کهن رختم چه باک که من

بافنده هنرم جولاهه سخنم

من شوخدیده نیم ز آیین رمیده نیم

پاکست دل منگر این رخت شوخکنم

گردون زمین من است ابر آستین من است

[...]

ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۲۳۲ - از طرف احترام السیاده قائم مقامی مدیر مدرسه بنات اسلامی برای طبع در رقعه دعوت بانوان به مدرسه انشا فرموده

 

چو اندر سایه سلطان عالم حجت یزدان

امام العصر مولی الخافقین فرزند پیغمبر«ص »

بروز امتحان اندر دبستان بناتیه

که از بهرش بساط جشنی آرایم بزیب وفر

تقاضا دارم از الطاف بی پایان در آن ساعت

[...]

ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱ - شادروان شاپور

 

شبی با گل‌عذاری مست و مخمور

گذر کردم به شادروان شاپور

کنار چشمه‌ای دیدم در آن کاخ

درختی برزده بر آسمان شاخ

به هر شاخش گلی خوشبوی و خوش‌رنگ

[...]

ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۲ - داستان کفش ابوالقاسم طنبوری بغدادی

 

مطرب عشق بگلبانگ طرب

خواند این نغمه بصد شور و شغب

که ابوالقاسم طنبور نواز

در عراق آمده از ملک حجاز

سالها ساکن بغداد شده

[...]

ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۳ - نکوهش بیطرفی ایران

 

در مجانی الادب شماره نخست

این چنین خواندم آشکار و درست

که امیری بشاه یاغی شد

نعمت افزوده دید و طاغی شد

پادشه لشکری فراز آورد

[...]

ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۴ - آزمند خسیس

 

آزمندی هواپرست و خسیس

در دهی بود کدخدا و رئیس

داشت مرغی ظریف و زرین بال

تیز پرهمچو شاهباز خیال

هر زمان زاغ شب بچرخ بلند

[...]

ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۵ - دیباچه

 

چو دانا ز گنجینه در باز کرد

بنام خدا نامه آغاز کرد

خدائیکه در مغز هوش آفرید

بتن آدمی با سروش آفرید

روان را بدانش ستایش نمود

[...]

ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۶

 

بنام خداوند هر بود و هست

نگارنده نقش بالا و پست

فروزنده گوهر آفتاب

طرازنده پیکر خاک و آب

خدائی که بخشید تن را خرد

[...]

ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۷

 

بنام پدید آور هست و بود

که این جامه را بافت بی تار و پود

بگسترد بر آب فرشی زمی

بر آن آب زد خیمه آدمی

ز خاک آدمی کرد و از نار دیو

[...]

ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۸ - بمناسبت تاجگذاری ۱۳۳۲

 

ای تاج خدایگان اعظم

دیهیم قباد و افسر جم

زیب سر کسری و فریدون

پیرایه تارک همایون

کاوس پی تو درکه و دشت

[...]

ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۹

 

ما را چه که باغ لاله دارد

ما را چه که خسته ناله دارد

ما را چه که گربه می کند تخم

ما را چه که گاو می زند شخم

ما را چه که گوش خر دراز است

[...]

ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱۰

 

من که در دانش و هنر طاقم

شمع ایوان و شمس آفاقم

دختر قاضی نیشابورم

ماه پرویز و شاه شاپورم

رشک شیرین و جفت پرویزم

[...]

ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱۱

 

سهی سروی از تخم شاهان کی

چو گلبن بروئید در خاک ری

بیاراست رخسار و بالا فراشت

گل و لاله از چهره در باغ کاشت

بتان سر نهادند بر پای او

[...]

ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱۲ - برای شاهزاده خانم عیال عمادالملک طبسی نگاشته شده

 

ای طرازنده اساس خرد

که خرد رنگ هستی از تو برد

جامه دلکشت کلید ادب

بسته بر درگهت امید ادب

ادب از دانش تو ترکیبی

[...]

ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱۳

 

ای مجیر السلطنه ای جان پاک

ای مقامت برتر از این آب و خاک

شکوه ها باشد مرا از بن عمت

زخم او را چاره سازد مرهمت

این نه سعدالملک نحس الملک بود

[...]

ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱۴ - طلیعه روزنامه نیم رسمی آفتاب

 

خداوندان دانش را بشارت

که از گردون بخاک آمد اشارت

ز نور آفتاب بامدادی

گشایش یافت اینک باب شادی

جریده آفتاب از مطلع نور

[...]

ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱۵

 

زمین گرد است مانند گلوله

نیوتن کرده واضح این مقوله

اگر چه گفته فیثاغورث از پیش

نبودش حجتی بر گفته خویش

نیوتن قول خود را با دلائل

[...]

ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱۶

 

این چه . . . الملک بود ای نور چشم

که نباشد در کلاهش هیچ پشم

هر چه کتبا یا شفاها نزد وی

رفتم و در ناله افتادم چو نی

مرمرا نامد جوابی زین خصوص

[...]

ادیب الممالک
 
 
۱
۶۳۰
۶۳۱
۶۳۲
۶۳۳
۶۳۴
۶۶۷