صفای اصفهانی » دیوان اشعار » مثنوی » بخش ۲۲ - فی المناجات
خدایا سینه من را صفا ده
دلم را حکمت بی منتهی ده
ز صفوت بخش انوار سرورم
نشان بر صفه ایوان نورم
عروجم ده بمعراج حقیقت
[...]
صفای اصفهانی » دیوان اشعار » مثنوی » بخش ۲۳ - توضیح
ز من بنیوش هان اسرار دیگر
بطرز دیگر و گفتار دیگر
حکم را در پی توضیح تمییز
مهیا شو که رحمت گشت سرریز
وجود کامل ما فیض عامست
[...]
صفای اصفهانی » دیوان اشعار » مثنوی » بخش ۲۴ - سؤال نهم
برین سیرند ثابت اهل اسرار
که در سر ولایت نیست تکرار
چو شد سر ولایت بی تکرر
ازین اعداد ماندم در تحیر
بنوعست این و یا از نوع عاریست
[...]
صفای اصفهانی » دیوان اشعار » مثنوی » بخش ۲۵ - جواب
بریز ای ساقی ای جامت سر جم
بساغر از خم اسمای اعظم
می سر در حضور می پرستان
که بسپارند در این کوی مستان
تمامی مست صهبای الستند
[...]
صفای اصفهانی » دیوان اشعار » مثنوی » بخش ۲۶ - توضیح
چو موسی طبل ار نی زد بنوبت
شرر زد بر ملائک نار غیرت
که ما با اینکه از صقع وجودیم
حباب و موج این دریای جودیم
بحق هرگز نکردیم این جسارت
[...]
صفای اصفهانی » دیوان اشعار » مثنوی » بخش ۲۷ - فی المناجات
الهی باز من را ده پر راز
که بنمایم بسمت شاه پرواز
مراده طعمه از تیهوی تقدیر
میفکن رشته ام بر دست کمپیر
که برد چنگل و منقارم این زن
[...]
صفای اصفهانی » دیوان اشعار » مثنوی » بخش ۲۸ - سؤال دهم
سفر چارست بر گو آن کدامست
الیه و منه هر یک را چه نامست
که باشد سالک سیر الی الله
که اندر سیر فی اللهست در راه
صفای اصفهانی » دیوان اشعار » مثنوی » بخش ۲۹ - جواب
بیا ساقی که در کار سلوکم
بجامی نه بسر تاج ملوکم
که تاج پادشاهی عقل و دادست
خرد شاگرد می می اوستادست
نه آن می کش خرد بگریزد از بوی
[...]
صفای اصفهانی » دیوان اشعار » مثنوی » بخش ۳۰ - فی المناجات
خدایا نفس ما را راهبر کن
سر و سرخیل ارباب سفر کن
مر این مرغ همم را بال و پر ده
شکوه و فر معراج ظفر ده
رسان بر وحدت جمع کمالم
[...]
میرزا آقاخان کرمانی » نامهٔ باستان » بخش ۱ - نامهٔ باستان در یگانگی خداوند پاک
سر نامه بر نام زروان پاک
که رخشید ازو هرمز تابناک
خداوند زاووش و کیوان پیر
فروزندهٔ ماه و ناهید و تیر
وز او آفرین باد بر ایزدان
[...]
میرزا آقاخان کرمانی » نامهٔ باستان » بخش ۲ - در ستایش وخشوران تابناک
درود فراوان به زرهوش شید
که زردشت ازین نام آمد پدید
اگر پهلوانی بخوانی زبان
تو زردشت را عقل درخشنده دان
شت و شید را معنی آمد بزرگ
[...]
میرزا آقاخان کرمانی » نامهٔ باستان » بخش ۳ - در احوال عصر تاریکی و اساتیر
پژوهنده ی مردم باستان
که از قوم پیشین زند داستان
چنین گفت: کاین هر که جوید همی
به تاریکی اندر بپوید همی
که احوال پیشین به تاریکی است
[...]
میرزا آقاخان کرمانی » نامهٔ باستان » بخش ۴ - چگونگی از میان رفتن تاریخ ایران
مر این راز سربسته را کس نجست
که گیتی چه سان بود روز نخست
نداند کس آغاز مردم چه بود؟
چگونه نمودند کشت و درود؟
چگونه فراز آمدند این گروه؟
[...]
میرزا آقاخان کرمانی » نامهٔ باستان » بخش ۵ - اشارت به اشتباهات مورخان ایران
گهی شاه را پهلوان خوانده است
گهی عصر این را بدان رانده است
گهی کشوری را کند شاه نام
گهی شخص نامیده قومی تمام
گهی نام جنگی شده پهلوان
[...]
میرزا آقاخان کرمانی » نامهٔ باستان » بخش ۶ - سبب نظم کتاب
مرا گفت دستور فرخنده رای
که این راز سربسته را برگشای
کنونت که امکان گفتار هست
به تاریخ دانان سروکار هست
همان به که تیغ قلم برکشی
[...]
میرزا آقاخان کرمانی » نامهٔ باستان » بخش ۷ - در بیان ملت آریانا
خوشا قوم آریان نیکو تبار
که ایران از آنان بود یادگار
همه ژرمن و اند و سکسان و هاد
از آن بیخ فرخنده دارد نژاد
پرستیدن ماه و خور کارشان
[...]
میرزا آقاخان کرمانی » نامهٔ باستان » بخش ۸ - سلاله آبادیان
خنک گاه آبادیان گزین
که آباد گردید از ایشان زمین
بود یافث آباد فرخ نهاد
که کلدانی آبت نمودش یاد
هم اکنون از آن قوم فرخنده رای
[...]
میرزا آقاخان کرمانی » نامهٔ باستان » بخش ۹ - سلاله آجامیان
زهی عصر آجامیان سترگ
که جمشید بودی برایشان بزرگ
ازو فرهی یافت کار جهان
که او بد یمه پور ویوانجهان
از آجام مانده عجم یادگار
[...]
میرزا آقاخان کرمانی » نامهٔ باستان » بخش ۱۰ - سلاله ی فریدون
خوشا وقت شاه، آفریدون گرد
که کلدانیان را زایران سترد
پی ماردوشان از آن جا برید
دگر شوکت اژدها کس ندید
بپرداخت نااهریمنان خاک را
[...]
میرزا آقاخان کرمانی » نامهٔ باستان » بخش ۱۱ - احوال سلم و تور و عصر پهلوانی
اگرچه پس از آن دو فرمانروا
شلمنصر و آتور از نینوا
که امروز خوانندشان سلم و تور
بر ایران همی تاختندی ستور
ولی پهلوانان آن روزگار
[...]