گنجور

 
میرزا آقاخان کرمانی

درود فراوان به زرهوش شید

که زردشت ازین نام آمد پدید

اگر پهلوانی بخوانی زبان

تو زردشت را عقل درخشنده دان

شت و شید را معنی آمد بزرگ

چو خورشید کو هست نور سترگ

هم اوی است هوشنگ باهوش و هنگ

که آتش پدید آورید از دو سنگ

هم اوی است ادریس فرخ نهاد

که آیین حکمت به گیتی نهاد

نه تنها گذر کرد بر آسمان

به مینوی بگزید جا جاودان

به تازی تو زرهوش ادریس دان

که هرمس ورا خوانده یونانیان

خبر داده از ختم پیغمبران

هم از موسی و عیسی و دیگران

بگفتا که سا اوشیای بزرگ

یکی سازد آبشخور میش و گرگ

پدید آورد راه یزدان پاک

بپردازد از اهرمن روی خاک

به شمشیر گیتی بگیرد همی

که دین بهی را پذیرد همی

نخستین فطرت پسین شمار

بود استواتریتی نامدار

که همواره وخشور ایزد یکی است

تفاوت اگر هست خود اندکی است