پژوهنده ی مردم باستان
که از قوم پیشین زند داستان
چنین گفت: کاین هر که جوید همی
به تاریکی اندر بپوید همی
که احوال پیشین به تاریکی است
خرد را در این راه باریکی است
به تیره شب اندر توان ماه جست
ولیکن نیارد کس این راه جست
نه بنوشته بود است تاریخشان
نه کس می بداند بن و بیخ شان
مگر یاد دارد پسر از پدر
بگوید فسانه تو را سر به سر
که هر کاو به تاریخ شد رهنمون
ز افسانه تاریخ آرد برون
و پا خود نشان ها و آثار پیش
تو را رهنمایی کند کم و بیش
که هر چه از زمین آید اکنون پدید
شود گنج های کهن را کلید
چنان چون درین عصر کامد عیان
همه خشت و آثار کلدانیان
و باز اشتقاقات و نام لغات
نماید تو را صورت واقعات
وگرنه خود را درین راه نیست
کس از راز پوشیده آگاه نیست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.