بشنو از «قُلنَا اِهبِطُوا» راز دگر

یافت چنگ بوالبشر ساز دگر

بر بقای حق چو از نو زنده گشت

فرقِ بعد از جمع را زیبنده گشت

شد خلیفه بر زمین یعنی که شاه

[...]

آل یعقوب ، ای نژاد اصفیاء

نعمتم را یاد آرید از وفاء

آنچه نعمت مر شما را داده ام

که نعم خوارید و بنده زاده ام

هم کنید از جان وفا بر عهد من

[...]

هم گروهی ز امر دین کافر شدند

از پی تکذیب آیات آمدند

تا ابد آن فرقه اندر آتشند

در حجاب ظلمتند و سرکشند

آتشی نبوَد بَتَر از خوی بد

[...]

بگرو ید از جان بر این قرآن همه

که فرستادم به انس و جان همه

با حبیب خود که ختم انبیاست

بعثت او فضل دیگر بر شماست

بهترین تصدیق ز آنچه بوده است

[...]

گر که بگذاری ز سر وسواس را

با تو گویم «تَأمُرُونَ النَّاس» را

امر بر نیکی کسی را در خور است

کو فراموشش نه از خود یکسر است

ور برد خود را ز یاد آزاد اوست

[...]

دائماً دارید برپا این صلاة

هم دهید از مال خود حقّ زکات

هم رکوع آرید با اهل رکوع

وآن بود خود غایت عجز و خضوع

امر بر نیکی کنید آیا به فن

[...]

داد خاتم مرتضی(ع) اندر رکوع

زآنکه بُد مستغرق بحر خضوع

این اشارت بود یعنی در نماز

دل شدم خالی ز غیر دلنواز

حلقۀ هستی ز انگشت این چنین

[...]

دور آخر شد زمستان، یار ماند

غیر رفت و خانه بر دلدار ماند

باده نوش افتاد و برپا ساقی است

آنکه باقی بود آخر باقی است

مستی آمد باز غرق مِی شدیم

[...]

آن کسانی که بودشان در گمان

مر لقای رب خود با چشم جان

می کنند او را ملاقات از یقین

هم به او سازند رجعت بی معین

واندر آنجا نیست جز او یارشان

[...]

عارفی کو چشم جانش روشن است

خوشه ها در پیش رویش خرمن است

بیند احوال خلایق سر به سر

هر یکی اندر مقامی مستقر

در عیادت گفت با زید آن رسول

[...]

آل یعقوب آورید از نعمتم

یاد، یعنی شکر آن در حضرتم

بر شما دادم ز نعمتها فزون

هم فزونی ز اهل عالم در شئون

میبترسید از چنان روزی مگر

[...]

یاد آن وقتی کنید از واقعات

که شما را دادم از محنت نجات

وز عذاب سخت کز فرعونیان

مر شما را بود بیرون از بیان

جمله می کُشتند ابناتان به زار

[...]

وآنکه موسی را چهل شب از صلاح

وعده فرمودیم بهر افتتاح

بعد از آن کز آل فرعون عنود

گشت فارغ وز هلاک آن جحود

پس گرفتید از غلط گوساله را

[...]

وآنکه ما دادیم موسی را کتاب

تا شما یابید راهی بر صواب

وآنکه موسی گفت قوم خویش را

که به خود کردید ظلم از ناسزا

زینکه بگرفتید مر گوساله را

[...]

وینکه گفتید ای کلیم حق جبین

بر تو ما ناریم ایمان از یقین

تا که خود ، بینیم حق را آشکار

صاعقه بگرفتتان پس استوار

وآن شما دیدید از چشم فکر

[...]

وآنکه ما گفتیم ایشان را ز جود

اندر این قریه فرود آیید زود

اندر آن از خوردن و آرام و خواب

مر شما را امتیاز است و صواب

روضۀ روح است بی شک آن مقام

[...]

آن گروهی کاهل ایمانند و دین

از ره تقلید و ظاهر نه از یقین

یعنی آن ایمانشان بر ظاهر است

باطن ایمان از ایشان ساتر است

آن یهود و آن نصاری هر که هست

[...]

مسخ نوعی از تناسخ آمده است

وآن تناسخ بر دو قسم آمد به دست

هست یک قسم از دو قسمش نقل روح

پیش صوفی باطل است آن بالوضوح

قسم دیگر از حقیقت دان ظهور

[...]

وینکه بگرفتیم میثاق وجود

از شما هم عهد ایمان و سجود

آن یکی بد سابق و این لاحق است

شاد جانی کاندر این دو صادق است

فهم میثاق ار تو را در نیت است

[...]

وینکه موسی گفت از رب البشر

قوم را امر است بر ذبح بقر

نفس حیوانی است گاو و کشتنش

در ریاضت فرض داند ذی فنش

ذبح او منع وی است از هر هوی

[...]