گنجور

 
صفی علیشاه

إِنَّ اَلَّذِینَ آمَنُوا وَ اَلَّذِینَ هٰادُوا وَ اَلنَّصٰاریٰ وَ اَلصّٰابِئِینَ مَنْ آمَنَ بِاللّٰهِ وَ اَلْیَوْمِ اَلْآخِرِ وَ عَمِلَ صٰالِحاً فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ لاٰ خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لاٰ هُمْ یَحْزَنُونَ (۶۲)

بدرستی که آنان که ایمان آوردند و آنان که یهود شدند و ترسایان و ستاره‌پرستان هر که ایمان آورد بخدا و روز بازپسین و کردار شایسته، پس مر ایشان راست مزد ایشان نزد پروردگارشان و نیست ترسی بر ایشان و نه ایشان اندوهناک شوند (۶۲)

آن گروهی کاهل ایمانند و دین

از ره تقلید و ظاهر نه از یقین

یعنی آن ایمانشان بر ظاهر است

باطن ایمان از ایشان ساتر است

آن یهود و آن نصاری هر که هست

صائبین آن فرقۀ کوکب پرست

زین طوایف هر کسی بی معذرت

آرد ایمان بر خدا و آخرت

هم کند کردار نیکو اختیار

هست او را اجر نزد کردگار

فارغ است از خوف و حزن او در سکون

گفت، لَا خَوفو لا هم یحزَنُون

این است ایمان حقیقی کاختصاص

دارد آن بر اهل توحید و خواص

صورت ایمان بود قول و قبول

معنی ایمان حصول است و وصول

عامه زآن قانع به حرف و صورتند

خاصگان راجع به جمع وحدتند

نیست آنجا احتمال حزن و خوف

یا که در حولش مجال حزن و خوف

خوف باشد از عقوبت در فعال

حزن از نقصان اوصاف و کمال

چون ز افعال و صفات او رسته شد

بر حق از مادون حق پیوسته شد

از دویی رست و فنا ء فی الذات گشت

شمس وحدت مطلق از ذرات گشت

ذات صمدانی است پاک از نقص و خوف

کی به وصفش حزن گنجد یا که خوف

بیش از این اندر خور افهام نیست

لقمۀ خاصان سزای عام نیست