گنجور

عرفی » قصیده‌ها » شمارهٔ ۶۱ - در ستایش شاهزاده سلیم

 

دگر صفیر طبیعت بساز آگاهی

به عالم ملکوت است، محملش راهی

بلی رود به خریداری جواهر قدس

ز بهر تحفهٔ یک دانه گوهر شاهی

طراز دولت جاوید شاهزاده سلیم

[...]

عرفی
 

عرفی » قصیده‌ها » شمارهٔ ۶۲ - در حسب حال خود گوید

 

گر به دل خوش غنودمی چه غمستی

بی غم اگر شاد بودمی چه غمستی

اینکه بچندین حیل سبک شوم از غم

غم به غم ار در فزودمی چه غمستی

این که بسودم بدیده کحل رعونت

[...]

عرفی
 

میرداماد » دیوان اشراق » قصاید » شمارهٔ ۱

 

ای از سها ز عکس رخت کمتر آفتاب

میدان حسن از تو و بازیگر آفتاب

در روز طرح دفتر خوبی نوشته است

اول خراج حسن تو بر کشور آفتاب

طفلی ست حسن تو بپرورده دایه وار

[...]

میرداماد
 

میرداماد » دیوان اشراق » قصاید » شمارهٔ ۲

 

شه ملک دانشم من به جنود آسمانی

که بود ز فضل دیهیم سریرم از معانی

ز مداد من سوادی در چشم آفرینش

ز ظلال من کلاهی بر تارک معانی

در ارتقای فکرم خط استوا ز دانش

[...]

میرداماد
 

فصیحی هروی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱ - در منقبت مولای منقیان حضرت علی علیه‌السلام

 

رخش سفر بر جهان زین در دار فنا

خیمه عزلت بزن بر در ملک بقا

رخت بکش زین دیار هین که ازین تنگنا

یوسف جان رفتنی است جانب مصر بقا

خنده بران از لب و نوحه دل گوش کن

[...]

فصیحی هروی
 

فصیحی هروی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲ - بث الشکوی و مدح مولا علی‌بن ابی‌طالب علیه‌السلام

 

ز مهر سپهر ار کنم شاد جان را

به صابون مهتاب شویم کتان را

زبانم که هرگز بد کس نگوید

ندانم چه بد گفت این اختران را

که این مهر‌نام سرا‌پای کینه

[...]

فصیحی هروی
 

فصیحی هروی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳ - مدح حسین‌خان شاملو

 

چه معجزست بهار کرشمه افشان را

که از نسیم برافروخت شمع بستان را

ز بس فروغ چراغان باغ بتوان دید

به جیب باد صبا عطرهای پنهان را

کسی که تهمتی بینش‌ست چون نرگس

[...]

فصیحی هروی
 

فصیحی هروی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴ - مدح حسن خان شاملو

 

ابر آمد و گلزار ارم ساخت جهان را

چون روی گل آراست زمین را و زمان را

شد سبز در و دشت بدان‌سان که نسیمی

چون سبز روان سبز کند چوب شبان را

هر جا که نهی پا به زمین ریشه دواند

[...]

فصیحی هروی
 

فصیحی هروی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۵ - مدح حسن خان شاملو

 

صبح نوروز است ساقی دور کن از رخ نقاب

تا بماند آفتاب از شرم رویت در حجاب

کهنه شد این آفتاب از عکس روی خویش‌ساز

آفتابی تا شود هم سال نو هم آفتاب

حبس می ظلمست در خم خاصه در فصل بهار

[...]

فصیحی هروی
 

فصیحی هروی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۶ - مدح شاه صفی

 

ز پرده ساز جهان‌ نوا برخاست

که فر شاه صفی تخت و تاج را آراست

دهان سکه چو نامش گرفت پرزر شد

زبان خطبه ثنایش سرود کامرواست

به نیم موجه دلش آز را کریم کند

[...]

فصیحی هروی
 

فصیحی هروی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۷ - مفاخره و مدح حافظ محب علی

 

بازم نفس به لجه فیضی شناورست

کش کمترین صدف شرف هفت گوهرست

خلدی شکفت بر سر هر شاخ گلبنم

آری بهار طبع مرا رسم دیگرست

فیضی به تازه بر نی کلکم فشانده‌اند

[...]

فصیحی هروی
 

فصیحی هروی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۸ - مدح حسین خان شاملو

 

ساقی بیار باده که نوروز اکبرست

رنگ بهار تازه‌تر از روی دلبرست

هر چند کیمیای چمن خنده گل‌ست

مگذار داغ لاله که کبریت احمرست

هر قطره خون که از نفس بلبلان چکد

[...]

فصیحی هروی
 

فصیحی هروی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۹ - مدح حسین‌خان شاملو

 

سحر‌ گهان که شکیب از برم گرفت کنار

به روی دل در صحبت گشود ناله زار

شب ولادت عید و جهانیان خرم

ولیک روز وفات فراغت من زار

حریفکان همه با یکدگر ز خرد و بزرگ

[...]

فصیحی هروی
 

فصیحی هروی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۰ - مدح حسین خان شاملو

 

دوش بزمی داشتم فرخنده چون روی نگار

غم صراحی درد ساغر غصه ساقی می‌خمار

سونش الماس و ریش سینه در ناز و نیاز

نشتر یاس و دل افگار در بوس و کنار

ز آسمان گفتی که می‌بارید آه شعله‌‌‌ریز

[...]

فصیحی هروی
 

فصیحی هروی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۱ - مدح و مفاخره

 

باز بر اوراق گیتی نقشبندان بهار

صفحه گلزار را کردند پرنقش و نگار

حله‌ها بر دوختند از پرده‌های اعتدال

باز خیاطان علوی بر قد لیل و نهار

دایگان طبع باز اندر چمن آراستند

[...]

فصیحی هروی
 

فصیحی هروی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۲ - مدح حسین‌خان شاملو و عذرخواهی از او

 

خنده زد گلهای رنگارنگ شرمم بر عذار

گلستانم را مبارک باد فیض نوبهار

هر سر مویم کلید قفل محنت خانه‌ایست

غم مرا بهر گشاد خویش دارد بی‌قرار

از بن هر موی من طوفان شرمی موج زد

[...]

فصیحی هروی
 

فصیحی هروی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۳ - مدح حضرت محمد مصطفی(ص)

 

هین که صبا برفکند زلف ز رخسار یار

وز دل شب جلوه کرد صبح پسین آشکار

شوق جمالی مگر رهزن دل شد که باز

خواب فراموش کرد دیده شب زنده‌دار

عشق چو در دیده‌ای سرمه حیرت کشد

[...]

فصیحی هروی
 

فصیحی هروی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۴ - در منقبت مولای متقیان حضرت علی علیه السلام

 

همای عشق کشد چون در آشیانه صفیر

خروش مرغ دلم بگذرد ز چرخ اثیر

شکسته بال دلم مرغ عافیت خصمی‌ست

که در قفس به نشاط‌ست و در چمن دلگیر

شکارگاه محبت غریب صید گهی‌ست

[...]

فصیحی هروی
 

فصیحی هروی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۵ - مدح حسین‌خان شاملو

 

رمضانی گذراندیم به صد نعمت و ناز

رمضانی نه که سی عید همه عیش طراز

روز او کوته و کم عمر چو شب‌های وصال

در درازی شب او مایه‌ده عمر دراز

روز گویی که ز کوتاهی بود‌‌‌ش پر و بال

[...]

فصیحی هروی
 

فصیحی هروی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۶ - مدح حسین خان شاملو

 

نمود گوشه ابرو شب از افق دو هلال

که کرد تا در شام آفتاب استقبال

چو موج غبغب سیمین بتان همایون‌فر

چو سیم ساعد گل عارضان همایون فال

یکی هلال لب جام و دیگری مه عید

[...]

فصیحی هروی
 
 
۱
۲۸۷
۲۸۸
۲۸۹
۲۹۰
۲۹۱
۳۷۳