انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۵۱ - در مدح فخرالسادات مجدالدین ابوطالب نعمه
آیت مجد آیتی است مبین
منزل اندر نهاد مجدالدین
سید و صدر روزگار که هست
ز آل یاسین چو از نبی یاسین
میر بوطالب آنکه مطلوبش
[...]
انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۵۲ - در مدح مجدالدین ابوالحسن عمرانی
ای جهان را جمال و جاه تو زین
اسم و رسم تو اسم و رسم حسین
در و دست تو مقصد آمال
دل و طبع تو مجمعالبحرین
عرصهٔ همتت چنان واسع
[...]
انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۵۳ - فخرالدین خالد قطعهای به مطلع زیر به انوری نوشته و او را مدح گفته انوری در جواب فخرالدین قصیدهٔ ذیل را گفته و پسر او را که طفل بوده ستوده
و علیک السلام فخر الدین
افتخار زمان و فخر زمین
ای نهفته مخدرات سخنت
چهره از ناقد گمان و یقین
ای تلف کرده منفقان سخات
[...]
انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۵۴ - مدح ملکالاسخیا ابوالمفاخر امیر فخرالدین
افتخار زمان و فخر زمین
بوالمفاخر امیر فخرالدین
آنکه در دست او سخا مضمر
وانکه در کلک او هنر تضمین
آسمانیست آفتابش رای
[...]
انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۵۵ - در مدح جلالالوزرا مجدالدین علی
ای جهان خاتم جانبخش ترا زیر نگین
آسمان را ز جمال تو نظر سوی زمین
طیره از طرهٔ خوشبوی تو عطار ختن
خجل از عارض نیکوی تو صورتگر چین
حسن روی تو نمایندهترست از طاوس
[...]
انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۵۶ - در مدح ناصرالدین طاهربن مظفر
صاحب روزگار و صدر زمین
نصرت کردگار ناصر دین
طاهربن المظفر آنکه ظفر
هست در کلک و خاتمش تضمین
آنکه بیداغ طاعتش تقدیر
[...]
انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۵۷ - در مدح ملک عضدالدین طغرل تکین
ای جهان را ایمنی از دولت طغرلتکین
جاودان منصور بادا رایت طغرل تکین
نعمت انصاف عالم را ز عدل عام اوست
کیست آنکو نیست اندر نعمت طغرل تکین
تو و ظلمت از حضور و غیبت خورشید دان
[...]
انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۵۸ - در مدح امیر طغرل تکین
از در شاهی در طغرل تکین
شحنهٔ دین خنجر طغرل تکین
نوبتی ملک به زین اندرست
تا به ابد بر در طغرل تکین
پشت زمین کرد چو روی سپهر
[...]
انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۵۹ - در مدح ملک معظم عمادالدین فیروزشاه
ای باد خاک مرکب گردون شتاب تو
آتش بخار چشمهٔ تیغ چو آب تو
گردون کجاست بر در قدر بلند تو
خورشید کیست پرتو رای صواب تو
از آسمان که نام و لقب را نزول زوست
[...]
انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۶۰ - در مدح امیر اسفهسالار فخرالدین اینانج بلکا خاصبک
ای فخر کرده دین خدای از مکان تو
وی پشت ملک و روی جهان آستان تو
ای کرده ملک را متمکن مکان تو
وی مقصد زمین و زمان آستان تو
ای چرخ پست از بر رای رفیع تو
[...]
انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۶۱ - در مدح پیروزشاه عادل
ای شمس دین و شمس فلک آسمان تو
ای صدر ملک و صدر جهان آستان تو
ای چرخ پست همبر رای رفیع تو
وی ابر زفت همبر بذل بنان تو
آرام خاک تابع پای رکاب تست
[...]
انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۶۲ - در مدح ضیاء الدین مودود احمد عصمی بعد از حبس
سپاس ایزد کاندر ضمان دولت و جاه
به کام باز رسیدی به صدر مسند و گاه
چه داند آنکه ندیدست کاندرین مدت
چه نالهای حزین بود و حالهای تباه
ز فرقت تو دلی بود و صدهزاران درد
[...]
انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۶۳ - در مدح ملکالعادل ابوالفتح ملکشاه
آمد به سلامت بر من ترک من از راه
پرداخته از جنگ و برآسوده ز بدخواه
چون سرو سهی قامت و شایستهتر از سرو
چون ماه دو هفته رخ و بایستهتر از ماه
سروست اگر گوی زند سرو به میدان
[...]
انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۶۴ - مدح کمالالدین ابوالمحاسن نصر
کمال کل ممالک جمال حضرت شاه
ابوالمحاسن نصر آن نصیر دین اله
امیر عادل و صدر اجل مهذب دین
که فخر بالش صدرست و عز مسند و جاه
نظام داد همه کارهاء معظم من
[...]
انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۶۵ - در مدح صدر کمالالدین محمد
جلال صدر وزارت جمال حضرت شاه
اجل مفضل کامل کمال دین اله
سزای حمد محمد که از محامد او
پیاده بودم فرزین شدم چه فرزین شاه
نظام و رونق و ترتیب داد کار مرا
[...]
انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۶۶ - در مدح فیروزشاه عادل و وصف الحال رفتن به ترمد و ستایش سلطانالسادة سید ترمد
حبذا بخت مساعد که سوی حضرت شاه
مردمی کرد و رهم داد پس از چندین گاه
بعد ما کز سر حسرت همه روز افکندی
سخن رفتن و نارفتن من در افواه
اندر آمد ز در حجرهٔ من صبحدمی
[...]
انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۶۷ - در مدح صدراعظم زینالدین عبد الله و شکر صحت یافتن او از بیماری
از محاق قضا برون شد ماه
وز عرای خطر برون شد شاه
باز فراش عافیت طی کرد
بستری غمفزای و شادیکاه
باز برداشت وهن ملت و ملک
[...]
انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۶۸ - در مدح امیر علاء الدین اسحاق
خاص سلطان علاء دین اله
میر اسحاق صدر مجلس شاه
آسمانیست آفتابش رای
آفتابیست آسمانش گاه
آن بلنداختری که پیش درش
[...]
انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۶۹ - در تهنیت عید و مدح صاحب ناصرالدین طاهر
ای سراپردهٔ سپید و سیاه
ای بلند آفتاب و والا ماه
شعلهٔ صبح روزگار دو رنگ
در زد آتش به آسمان دوتاه
از افق برکشید شیر علم
[...]
انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۷۰ - مدح سلطان سنجر
ای ممالک را مبارک پادشاه
ای سزای خاتم و تخت و کلاه
تیغ خونخوارت پذیرفتار فتح
عفو جانبخشت خریدار گناه
روز کوشش بحر گردون کر و فر
[...]