گنجور

ادیب صابر » دیوان اشعار » ملحقات » قصاید » شمارهٔ ۱

 

رخ تو ارغوان باغ جان است

غم تو حلقه گوش جهان است

کلاه عشق تو بر فرق عقل است

شراب مهر تو در جام جان است

خیال بی غمی از چشم عالم

[...]

ادیب صابر
 

ادیب صابر » دیوان اشعار » ملحقات » قصاید » شمارهٔ ۲

 

دست چمن گرفت سر زلف آن نگار

تا مشکبوی گشت چمن همچو نوبهار

گر زانکه نوبهار ندارد به زیر زلف

پس در چمن به زلف چرا گشت مشکبار

بستان و باغ گاه نظاره به چشم خلق

[...]

ادیب صابر
 

ادیب صابر » دیوان اشعار » ملحقات » قصاید » شمارهٔ ۳

 

چو روز برسر خود کرد قیرگون چادر

عروس شب رخ خود را نمود از معجر

ستاره بر فلک نیلگون میانه شب

چنانکه وقت سحرگه بر آب نیلوفر

زحل به سان یکی زنگی نهاده کلاه

[...]

ادیب صابر
 

ادیب صابر » دیوان اشعار » ملحقات » قصاید » شمارهٔ ۴

 

تو را خرامش کبک است و کشی طاووس

مثل زنند ز حسنت همی به روم و به روس

همای فاخته مهری، تذرو طوطی لفظ

گرفته دوری سیمرغ و زینت طاووس

ز چهره تو فزون گشته باغ را دیدار

[...]

ادیب صابر
 

ادیب صابر » دیوان اشعار » ملحقات » قصاید » شمارهٔ ۵

 

دلم عاشق شدن فرمود و من برحسب فرمانش

در افتادم بدان دردی که پیدا نیست درمانش

پریشان زلف دلبندی دلم بربود و هر ساعت

پریشان کرد حالم را سر زلف پریشانش

قرار و خواب و شیرینی ز جان و چشم و عیش من

[...]

ادیب صابر
 

ادیب صابر » دیوان اشعار » ملحقات » قصاید » شمارهٔ ۶

 

دی غریوان شدم به سوی وثاق

بر وصال اختیار کرده فراق

دلم اندر هزاهز هجران

روحم اندر کشاکش احراق

طرب از طبع من گسسته وطن

[...]

ادیب صابر
 

ادیب صابر » دیوان اشعار » ملحقات » قصاید » شمارهٔ ۷

 

نهاد دولت جاوید در زمانه قدم

کشید رایت اقبال بر ستاره علم

گرفت عرصه عالم مثال روضه خلد

نمود ساحت گیتی جمال باغ ارم

بقا به صحن جهان بر نوشت نامه مهر

[...]

ادیب صابر
 

ادیب صابر » دیوان اشعار » ملحقات » قصاید » شمارهٔ ۸

 

اگر چه داد سخن در زمانه من دادم

ستاره وار زمانه نمی دهد دادم

زمانه گرچه زمن یافته است روزی داد

چرا به من ندهد آنچه من بدو دادم

رهی نماند زنظم سخن که نسپردم

[...]

ادیب صابر
 

ادیب صابر » دیوان اشعار » ملحقات » قصاید » شمارهٔ ۹

 

مشک است توده توده نهاده بر ارغوان

زلفین حلقه حلقه آن ماه دلستان

زان توده توده، توده مشک آیدم حقیر

زین حلقه حلقه، حلقه تنگ آیدم جهان

چون قطره قطره آب لطیف است عارضش

[...]

ادیب صابر
 

ادیب صابر » دیوان اشعار » ملحقات » قصاید » شمارهٔ ۱۰

 

معشوقه طرفه طرفه نماید گل از رخان

وز مشک نافه نافه گشاید بر ارغوان

زان طرفه طرفه، طرفه فروشان همه خجل

زین نافه نافه، نافه گشاید همی دهان

خالش چو دانه دانه سپنداست زیر زلف

[...]

ادیب صابر
 

ادیب صابر » دیوان اشعار » ملحقات » قصاید » شمارهٔ ۱۱

 

ای نموده تیره تیره سلسله بر ارغوان

وی کشیده خیره خیره، غالیه بر گرد آن

هر زمان زان تیره تیره تیره روی ابر و میغ

هر زمان زان خیره خیره خیره بوی مشک وبان

رسته داری رشته رشته زیر گوهر در ناب

[...]

ادیب صابر
 

ادیب صابر » دیوان اشعار » ملحقات » قصاید » شمارهٔ ۱۲

 

گویی به گرد روی تو آن زلف دلستان

توده شده است عنبر تر گرد گلستان

یا گرد مه، ز مشک نهاده ست دام دل

بر روی دل ربای تو آن زلف دلستان

چون باغ حسن پر گل تو باغبان نداشت

[...]

ادیب صابر
 

ادیب صابر » دیوان اشعار » ملحقات » قصاید » شمارهٔ ۱۳

 

ای لعل فتنه بر لب چون ناردان تو

اشکم ز حسرت تو چو در دهان تو

از فربهی و لاغری رنج و صبر من

نسبت همی کنند سرین و میان تو

بیگانه وار می کنی از مهر من کنار

[...]

ادیب صابر
 

ادیب صابر » دیوان اشعار » ملحقات » قصاید » شمارهٔ ۱۴

 

نماز شام چو صحبت بریدم از ماوی

بریده گشت طریق سلامم از سلمی

به عزم ره سه مسافر موافقت کردیم

مه از سپهر و شب از مشرق و من از ماوی

چو بخت بر لب جیحون فکند رخت مرا

[...]

ادیب صابر
 
 
sunny dark_mode