ای نموده تیره تیره سلسله بر ارغوان
وی کشیده خیره خیره، غالیه بر گرد آن
هر زمان زان تیره تیره تیره روی ابر و میغ
هر زمان زان خیره خیره خیره بوی مشک وبان
رسته داری رشته رشته زیر گوهر در ناب
بسته داری پشته پشته زیر کتان پرنیان
هر زمان زان رشته رشته، رشته گوهر خجل
هر زمان زان پشته پشته، پشته نسرین نوان
حقه حقه لعل داری پر در و گوهر نثار
حلقه حلقه زلف داری بر قمر عنبر فشان
هر زمان زان حقه حقه، حقه بارد چشم و دل
هر زمان زان حلقه حلقه، حلقه سازد گوش و جان
گه گشایی نافه نافه، مشک زیر نسترن
گه نمایی توده توده، سیم زیر پرنیان
هر زمان زان نافه نافه، نافه تبت خجل
هر زمان زان توده توده، توده گل ناتوان
خوشه خوشه جعد تر داری به روی مه نگون
حلقه حلقه زلف کج داری به روی گلستان
هر زمان زان خوشه خوشه، خوشه بارم چون عقیق
هر زمان زان حلقه حلقه، حلقه گردم چون کمان
نکته نکته گر بپرسد صدر دین از حال من
اندک اندک پیش او زین حال بگشایم زبان
هر زمان زان نکته نکته، نکته ای گویم غریب
هر زمان زان اندک اندک، اندکی جویم امان
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف زیبایی و جذابیت محبوبی میپردازد که با تصاویری از عناصر طبیعی و جنسی زبان میآورد. شاعر از ویژگیهای ظاهری معشوقهاش بهطور زیبا و شاعرانهای سخن میگوید، از رنگهای مختلف، عطرها و جزئیات مو و زلف او. او به شادی و زیبایی مینگرد و به تأثیر این زیباییها بر دل و جان خود اشاره میکند. در نهایت، شاعر از حال و هوای خود سخن میگوید و به این مطلب اشاره میکند که هر زمان که در مورد خودش از او سؤال شود، به آرامی و با حوصله خاطرات و نکات را بیان میکند.
هوش مصنوعی: این بیت به زیبایی و ظرافتی اشاره دارد که با استفاده از رنگ و تصویر، احساسات عمیقی را منتقل میکند. معشوقی با موهایی تیره و زیبا به تصویر کشیده شده که همچون رشتههایی از ابریشم بر روی یک گل ارغوانی قرار دارد. این تصویر، جلوهای از عشق و جذابیت را به نمایش میگذارد و با استفاده از کلمات زیبا، حس زیباییشناختی و عشق را القا میکند.
هوش مصنوعی: هر بار که آن چهره تاریک و غمگین را میبینم، با هر بار که عطر خوش مشک و گل را استشمام میکنم، احساس خاصی مرا فرا میگیرد.
هوش مصنوعی: تو در ازدیاد زندگی، با دقت و ظرافت، گوهرهای ارزشمند را در دل وجودت جمع کردهای و بر روی آنها لایههای مختلفی از زیبایی و لطافت را قرار دادهای.
هوش مصنوعی: هر زمانی که از آن رشتهها، مرواریدها به دست میآید، خجالت میکشم. هر زمانی که از آن تودهها، گلهای نسرین به وجود میآید، نیز احساس شرمندگی میکنم.
هوش مصنوعی: به ثمرههای زیبای خود مانند لعل و گوهر و زینتهای گرانبها فخر میکنی و زلفهای تو همچون حلقههای زیبا به دور قمر درخشانی میچرخند.
هوش مصنوعی: هر لحظه از آن حقههای زیبای عشق، چشمان و دلها را مسحور میکند و هر زمان از آن حلقههای دلنشین، گوشها و جانها را به خود جذب میکند.
هوش مصنوعی: گاهی با باز کردن نافهات، بوی خوش مشک را که زیر گل نسترن است، نشان میدهی. و گاهی تودههای نقرهای را که زیر پارچه نرم و نازک قرار دارد، به نمایش میگذاری.
هوش مصنوعی: هر بار که از شیرینی نغمهای میشنوم، حس خجالت مرا فرا میگیرد، و هر زمان که از زیبایی گلها مینگرم، احساس ناتوانی میکنم.
هوش مصنوعی: تو موهای تفتیده و فر خوردهای داری که به زیبایی به روی صورتت مینشیند و زلفهای کج و تابدار تو، مانند حلقههای زیبا، بر روی گلهای باغ میدرخشند.
هوش مصنوعی: هر لحظه که به خوشههای شکوفا نگاه میکنم، احساس میکنم که مانند عقیق زیبا و درخشان هستم. هر زمان که به حلقههایی که دورم را گرفتهاند توجه میکنم، حس میکنم که مانند کمان کشیدهام.
هوش مصنوعی: اگر صدر دین درباره حال من سوال کند، به تدریج و به آرامی او را از وضعیت خود مطلع میکنم.
هوش مصنوعی: در هر دور و زمان، از آن نکتههای خاص نکتهای عجیب میگویم و در هر لحظه، از آن مقدار کم، کمکی میطلبم تا نجات یابم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
خواسته تاراج گشته، سر نهاده بر زیان
لشکرت همواره یافه، چون رمهٔ رفته شبان
چیست آن آبی چو آتش و آهنی چون پرنیان
بیروان تن پیکری پاکیزه چون بیتنْ روان
گر بجنبانیش آب است، ار بلرزانی درخش
ور بیندازیش تیر است، ار بدو یازی کمان
از خرد آگاه نه در مغز باشد چون خرد
[...]
بس که جستم تا بیابم من از آن دلبر نشان
تا گمان اندر یقین گم شد یقین اندر گمان
تا که میجستم ندیدم تا بدیدم گم شدم
گم شده گم کرده را هرگز کجا یابد نشان
در خیال من نیامد در یقینم هم نبود
[...]
سرو دیدستم که باشد رسته اندر بوستان
بوستان هرگز ندیدیم رسته بر سرو روان
بوستانی ساختی تو برسر سرو سهی
پر گل و پر لاله و پر نرگس و پر ارغوان
ای بهار خوبرویان چند حیلت کرده ای
[...]
خسروا جائی بهمت ساختی، جائی بلند
پر ز خوان خواهی کنونش کرد و خواهی پر سخوان
تیر تو مفتاح شد در کار فتح قلعه ها
تیر تو مومول شد در دیده های دیده بان
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.